مراقبه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ارزش کار وارزش همه جابه ان در زندگی

11 آبان 1395 توسط لیلا

ارزش کاروتاثیر ان در رشد همجانبه زندگی

کسانی که کم معاشرتند، بعد از مدتی عقلشان تحلیل می رود!

یک نفر تجارت را رها کرده [بود]. حضرت احوالش را پرسیدند. گفتند ایشان عاقبت به خیر شده. فرمودند چه جوری عاقبت به خیر شده؟ گفتند که طلبهایش را وصول کرده، بدهی‌هایش را پرداخته، تسویه حساب با همه کرده، الآن دیگر رو به عبادت کرده است. حضرت فرمودند که: «بئس ما صنع». بسیار کار بدی کرده. [سپس فرمودند:] «علیَّ به». (بیاوریدش پیش من). او را آوردند. حضرت فرمودند: چه کار کردی؟ گفت: خدا عاقبتمان را به خیر کرده، حالا دیگر استخوان سبک می‌کنیم، دیگر از کسی طلب نداریم، به کسی بدهی نداریم و حالا فارغ البال به عبادت مشغولیم. حضرت فرمودند: بد کاری کردی. گفت : چرا؟ فرمودند: نمی‌دانستی که «أنّ عقل الرجل بالتجاره »؟ (عقل انسان با تجارت رشد می‌کند) و ارزش عبادت انسان به مقدار عقل اوست؟ دو تا مطلب [در اینجا هست]. عقل ضریب ارزش عمل است. راه رشدش را هم می‌فرمایند تجارت است. چرا تجارت را می‌فرمایند؟ [زیرا] تجارت، اصطکاکِ انسان به انسان است، [آنهم] نه اصطکاک یک انسان به یک انسان، [بلکه] اصطکاک یک انسان به هزار انسان. آدمی که تاجر است باید صد تا تاجری که رقیب هست از وسط دست اینها توپ را در بیاورد. اگر در بازیها 11 تا هستند، در اینجا 300-200 تا هستند. چه جوری بخرد از وسط اینها، چه جوری بفروشد، چه جوری مشتری جذب کند. پس مرتباً باید تدبیر کند. این حضور و فعالیت و رشد می‌دهد به عقل. زمینه رشد عقل اصطکاک دائم است. یعنی انسان به مجردی که تعطیل کند اصطکاک را، تحلیل می‌دهد عقل و فهمش را. کسانی که کم معاشرتند بعد از مدتی انسان احساس می‌کند عقلشان تحلیل رفته. هر چه که میزان معاشرت انسان کمتر می‌شود میزان حضور انسان در مسائل هم کمتر می‌شود. چرا؟ چون باید بیاید در میدان تا ورزیده شود. چگونه است که وقتی انسان ورزش می‌کند قوه می‌گیرد؟ یعنی اضطرار پیدا می‌کند به نیرو داشتن. وقتی نیرو خرج نکند نیرو کسب نمی‌کند. [باید] خرج کند تا بتواند کسب کند. پس عقلش را باید به کار بیندازد، خرج کند. [این] می‌شود ورزش عقل. پس تکلیف شرعی ورزش کردن و ورزیده کردن عقل است. یعنی عقلش را همیشه ورزیده نگه بدارد

 نظر دهید »

پاسخ به شبهات اعتقادی

11 آبان 1395 توسط لیلا

دانشمندان غربی با برهانی تحت عنوان «خدای حفره‌ها» مدعی شدند که با برهان نظم نمی‌توان خدا را به اثبات رساند. پاسخ چیست؟

در متن این سؤال آمده که آنها مدعی‌اند: بشر هزاران سال پیش علت بارش باران را نمی‌دانست و می‌گفت لابد «خدای باران» وجود دارد، اما ما اکنون علت بارش باران را می‌دانیم. نظم جهان نیز چنین است، چون علّتش را نمی‌دانم می‌گوییم لابد خدایی است و حال آن که ممکن است بعدها علتش را کشف کنیم. ما «حفره»های نادانی خود را با خدا پر می‌کنیم.


به طور کلی اذهان عمومی را با شعارهای جاهلانه فریب می‌دهند و نامش را هم علم می‌گذارند؛ لازم است نکات ذیل را با دقت مطالعه نمایید:
الف – دانشمند به کسی می‌گویند که دانشی دارد، به علمی پی برده است و نه به کسی که چون نمی‌داند، نظریه‌ای می‌دهد که هیچ پشتوانه علمی ندارد و سپس آن را دانش قلمداد می‌نماید. اگر قرار باشد که «نادانی»ها نیز دانش باشند، همگان دانشمند هستند.

«وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا» (النجم، 28)ترجمه: و ایشان را به این [کار] علمی نیست، جز گمان [نظریه همان گمان اولیه است] را پیروى نمى‏کنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمى‏رساند.

ب – چگونه است برهان عقلی نظم را برهان نمی‌دانند، بعد نام جهل و حفره‌های نادانی خود را «برهان» می‌گذارند؟! برهان، یعنی دلیل و حجت عقلی. مگر می‌شود به نادانی استناد کرد و نامش را نیز «برهان» گذاشت؟!
ج – نادانی بیشتر آنها این است که گمان دارند اگر قوانین علمی حاکم بر چیزی را کشف کردند، دال بر عدم وجود خداوند علیم و حکیم است. گویی فعل و خلق خدا غیر علمی بوده و اگر بنای علمی چیزی کشف شد، آن دلیلی بر رد و تکذیب خدا می‌شود؟! در حالی که عکس آن صادق است. خداوند متعال علیم و حکیم است و عالم خلقت تجلی اوست. لذا بشر را به مطالعه و تحقیق عقلی، علمی، تجربی و … امر نمود تا با کشف علم بیشتر، بیش از پیش به وجود «علیم» پی‌ببرد.

یک حکایت واقعی:
چنان می‌گویند که امروز کشف کردیم علت پیدایش و بارش باران چیست؟ که گویا با این کشف خود، ابر و باد و دما و بارش را خودشان خلق کرده‌اند! در حالی که کشف علم، یعنی پی بردن به آن چه که هست، و نه خلق آن. با کشف علمی چیزی به وجود نمی‌آید، بلکه چیزی که به وجود آمده و هست تا حدودی شناخته می‌شود.
حکایت: در ابتدای انقلاب گروهک‌های ملحد (به اصطلاح جوجه کمونیست‌ها) به روستاها سفر می‌کردند تا با همین بهانه‌ها در اعتقادات مردم نفوذ کرده و ایجاد اعوجاج کنند.
یکی از آنها وارد روستای کوچکی در منطقه شهر کُرد شد که حتی برای دسترسی به آب آشامیدنی باید ساعت‌ها پیاده می‌رفتند. از کدخدا خواست تا روستاییان را جمع کند. سپس از آنها آتشی، دیگ آبی و یک سینی خواست. آب را روی آتش گذاشت تا جوش آمد و سینی را بالای آن گرفت. آب بخار شد، به سینی رسید و قطرات آن چکید و گفت: به این می‌گویند باران. حال شما هی بگویید که خدا باران می‌فرستد – خدایی نیست! روستائیان متعجب مانده بودند، اما یکی از سالخوردگان آنها بلند و با همان لحجه‌ی ویژه‌ی آن روستا گفت: این سینی را تو در دستت نگه داشته‌ای، سپس [آسمان را نشان داد و ادامه داد]، آن سینی را چه کسی نگه داشته است؟! جوجه کمونیست درماند و از آن روستا فرار کرد.
د – دانشمندانی که به رغم پیشرفت‌های علمی خودشان اذعان دارند که ناشناخته‌هایشان (حتی در همین عالم طبیعت) به مراتب بیشتر از شناخته‌هایشان می‌باشد، چگونه با قاطعیت تمام، هم دانش خود و هم نادانی‌های خود را دلیل و برهان برای تکذیب وجود حق تعالی قلمداد می‌کنند؟! چه کسی می‌تواند ادعا کنند که ما «حفره‌های نادانی» بسیاری داریم و همین دلیل و برهان بر عدم وجود خداست؟! از کی تا به حال ندانستن یا نشناختن دلیل بر نبودن شده است؟!
حکمای اسلامی می‌گویند: «عدم الوجدان لا یدلّ علی عدم الوجود» - یعنی: نشناختن دلیلی بر وجود نداشتن نمی‌باشد.
ﻫ – به تعبیری، نه برهان نظم اثبات وجود خدا می‌نماید و نه برهان علیت و نه برهان حدوث و قدم و نه برهان حرکت و محرک و …، بلکه هر کدام به عرصه خود توجه داشته و غایت خود را اثبات می‌کنند. یعنی برهان نظم اثبات می‌کند که نظم بدون ناظم محال است و حتماً ناظمی دارد، برهان علیت اثبات می‌کند که همه چیز معلول است و علتی دارد و سلسله علل نمی‌تواند بی‌انتها باشد و حتماً به علت العلل یا علت غایی ختم می‌شود، برهان حرکت ثابت می‌کند که هیچ حرکتی بدون محرک نیست و باید ختم به محرکی گردد که خود دیگر متحرک نیست و نیاز به محرک ندارد، و گرنه دور تسلسل پیش می‌آید که باطل است و … .
نظم موجود در عالم اثبات می‌کند که عالم هستی حتماً ناظمی دارد و سپس چگونگی این نظم، ناظم را معرفی کرده و می‌شناسد و آن حفره‌های نادانی را پر می‌کند.
به عنوان مثال: دیدن یک ظرف غذا روی میز دال بر آن است که لابد ناظمی داشته و این مواد به خودی خود و مبتنی بر نظمی بی‌شعور با هم ترکیب نشده‌اند. و کسی با چشیدن یک غذای سالم و خوشمزه، نتیجه نمی‌گیرد که لابد ناظم آن مهندس مکانیک بوده است، بلکه نتیجه می‌گیرد که لابد ناظم از علم آشپزی برخوردار بوده است. یعنی نظم خود گواهی علم ناظم است.
کسی با دیدن این غذا نتیجه نمی‌گیرد که لابد ناظمش آن را برای بازی فوتبال درست کرده است، بلکه به حکمت تهیه آن که خوردن و فایده و لذت بردن است نیز پی‌می‌برد.
با دیدن این غذا معلوم می‌شود که ناظم آن فاقد چشم، دست و پا، حس بویایی و چشایی و سایر اعضا و اعصاب بدن نبوده است و … .
تردیدی نیست که، چه حفره‌هایی از جهل بشر با کشف علمی پر شود و چه هم چنان خالی بماند، وجود نظم در عالم قابل انکار نیست، پس وجود ناظم نیز قابل انکار می‌باشد.

*- اگر نظم هست، پس ناظم نیز هست، لذا نتیجه می‌گیریم که «او» هر چند نشناسیمش «هست» - «هو الحیّ».

*- اگر این نظم عالمانه و حکیمانه است، پس آن ناظم عین علم و حکمت است. «

 نظر دهید »

توصیه های عالمانه

10 آبان 1395 توسط لیلا

توصیه های ایت اله بهجت
راه دور شدن از ریا
از آیت الله العظمی بهجت سؤال شد که برای دوری از ریا چه باید کرد؟ فرمودند: با عقیده کامل اکثار حوقله: بسیار «لا حول و لا قوه الا بالله» بگویید.
حل مشکلات پیچیده با نماز جعفر طیار
از آیت الله العظمی بهجت سؤال شد که برای حل مشکلات پیچیده چه کنیم؟ فرمودند: مداومت بر نماز جعفر طیار داشته باشد؛ خداوند شما را موفق می کند.
رفع پستی های درون و بیرون

 نظر دهید »

توصیه بزرگان

10 آبان 1395 توسط لیلا

توصیه های ایت اله مرعشی نجفی
انس با جامعه کبیره:

سفارش می کنم به مداومت قرائت زیارت جامعه کبیره، اگرچه در هفته یک بار باشد.

غیبت، سمّ مهلک:

سفارش می کنم به دوری جستن از غیبت بندگان خدا به ویژه اهل علم، زیرا غیبت آنان چون خوردن مردار مسموم است.

دعای ویژه در قنوت:

سفارش می کنم به مداومت این دعای شریف در قنوت های نمازهای واجب و آن را من روایت می کنم از پدر علامه خود، آن دعا این است:

اللهم انی اسئلک بحق فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها، و السرّ المستودع فیها ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی ما انت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله.

پروردگارا؛ من تو را می خوانم به حق فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی را که در آن ها امانت نهاده ای، این که: درود بفرستی بر محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم و این که آن چه تو اهل آنی با من عمل کنی و بجا آوری و نه بجا آوری آنچه من سزاوار آنم.

 نظر دهید »

ادامه سخنان اقا

09 آبان 1395 توسط لیلا

ادامه سخنان رهبری در دیدار با ریس جمهور واعضای دولت
اولاپیگیر برای تحقّق قطعی طرحها؛ ببینید، ما یک تصمیمی میگیریم، ابلاغ هم میکنیم، اصرار هم میکنیم، امّا اگر تا آخر خط نرویم و این آبی را که از چشمه جاری شده به مزرعه نرسانیم، کار تمام نیست؛ کارِ تمام آن وقتی است که همه‌ی این کارهایی را که ایشان و مجموعه‌ی همکار ایشان در دولت در مورد این کارهای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی انجام داده‌اند، یک‌یکِ این طرحها به نتیجه برسد؛ یعنی تعقیب کنند و قدم‌به‌قدم دنبال کنند این کارها را؛ این مسئله‌ی اوّل است که به نظر بنده خیلی مهم است و باید ان‌شاءالله انجام بگیرد.

دوّم اینکه فعّالیّتهای پُرحجمی در عرصه‌ی اقتصاد، در کشور وجود دارد، چه بخش خصوصی، چه دولتی؛ کشور فعّالیّتهای عظیمی دارد و سرشار و مملوّ از فعّالیّتهای اقتصادی است. [مسئولین] تمام تلاش خودشان را بگذارند که این فعّالیّتها را همسو کنند با همین سیاست‌ها و اگر یک فعّالیّتی وجود دارد که با این سیاست‌ها همسو نیست، جلویش را بگیرند؛ یعنی واقعاً این، یکی از کارهای اساسی است. در عرصه‌ی واقعی اقتصاد -آن اقتصاد واقعی- خیلی کار دارد انجام میگیرد، خب، بعضی‌ از آنها منطبق با این سیاست‌ها است، بعضی از آنها نیست؛ آنهایی که هست ترویج بشود، آنهایی که نیست جلوگیری بشود یا لااقل کمک نشود؛ لااقل این است که کمک نشود. من در یکی دو مورد از این چیزهایی که مطرح بود، پیغام دادم به‌وسیله‌ی جناب آقای حجازی که سؤال بشود که این مورد و این کارِ بخصوص، جایگاهش در مجموعه‌ی سیاست‌های اقتصاد مقاومتی چیست؟ این باید قابل توضیح باشد؛ یعنی هرکدام از این کارهایی که انجام میگیرد، در مجموعه‌ی سیاست‌هایی که ایشان و مجموعه‌ی دولت تنظیم کرده‌اند بایست جا داشته باشد.

نکته‌ی سوّم؛ همه‌ی ظرفیّتهای کشور پای کار آورده بشود. البتّه خوشبختانه اشاره کردند؛ اخیراً با آقای حجّتی[4] هم دیدار داشتیم، آقای نعمت‌زاده[5] هم که خب بیاناتشان در مطبوعات و مانند آن پخش میشود و آدم می‌شنود -خب امروز از اینها استفاده نکردیم که مطلبی بگویند- بخصوص در خصوصِ صنعت و کشاورزی، واقعاً کارهای زیادی وجود دارد که اینها بایستی بیاید پای کار، یعنی ظرفیّتها فوق‌العاده است. حالا من در مورد کشاورزی و در زمینه‌ی جنگل، یک حرفی هست که بعداً به خود آقای حجّتی عرض خواهم کرد؛ ان‌شاءالله خصوصی به ایشان خواهم گفت.

نکته‌ی چهارم، گفتمان‌سازی است؛ ببینید در صحبتهای آقای دکتر ستّاری، بر مسئله‌ی علم و اقتصاد دانش‌بنیان و شرکتهای دانش‌بنیان و مانند اینها تکیه شد و تأکید شد -بعضی دوستانِ دیگر هم اشاره کردند- این ناشی از یک گفتمان ده دوازده ساله است. یعنی وقتی که بحث شکستن خطوط مقدّم علمی و نهضت نرم‌افزاری و تولید علم مطرح میشود، دنبال میشود، گفته میشود در دانشگاه‌ها و تبدیل به گفتمان میشود، نتیجه این میشود که بنده گاهی اوقات که اینجا می‌نشینم و مثلاً مجموعه‌ی دانشگاهی -چه دانشجو، چه استاد- می‌آیند، میبینم همان حرفهایی را که ما مثلاً گفتیم، اینها دارند همان حرفها را به عنوان مطالبه بیان میکنند؛ این می‌شود گفتمان، این گفتمان است، این خوب است؛ وقتی این‌جور شد، آن‌وقت این پیشرفتهای علمی پیش می‌آید. ما امروز در مسائل فضایی، در مسائل هسته‌ای، در نانو، در فنّاوری زیستی و دیگر موارد گوناگون، پیشرفتهای زیادی داریم، پیشرفتهای مهمّی داریم؛ این پیشرفتها ناشی از همین گفتمان‌سازی است. وقتی گفتمان‌سازی شد، آن‌وقت همه به این فکر خواهند افتاد، یعنی در همه یک انگیزه‌ای به وجود می‌آید؛ کأنّه یک جادّه‌ی وسیع و یک بزرگ‌راهی به وجود می‌آید که همه میل میکنند از این بزرگراه حرکت کنند؛ بنابراین گفتمان‌سازی خیلی مهم است. البتّه با تکرار کلمه‌ی «اقتصاد مقاومتی» گفتمان‌سازی نمیشود، نباید کاری کرد که این کلمه حرف را همین‌طور این قدر تکرار کنیم که از دهن بیفتد؛ نه، بلکه با تبیین و با توضیح و مانند اینها بیان بشود.

و نکته‌ی بعدی -این را من به آقای جهانگیری عرض میکنم- این است که در اقتصاد مقاومتی آن چیزی که مورد انتظار است، یک کار جهشی است. ببینید، دستگاه و دولت، خب یک کارهای متعارفی دارد، کارهای معمولی‌ای دارد در زمینه‌های اقتصاد -در همه‌ی بخشهای مختلف این وزارتخانه‌های چندین‌گانه‌ی اقتصادی- که دارد انجام میگیرد؛ این کارها که خب باید انجام بگیرد؛ [امّا] از جمله‌ی چیزهایی که در اقتصاد مقاومتی مورد نظر است، یک کار فوق‌العاده است، یک کار جهشی است. مثلاً فرض بفرمایید -من اینجا یادداشت کرده‌ام- اینکه آقای رئیس جمهور گفتند «راه‌اندازی هفت هزار واحد صنعتی»، این کار، خوب [است]؛ این از آن قبیل است، این کار را دنبال کنید؛ ایشان گفتند هفت هزار واحد صنعتی را ما راه می‌اندازیم، خیلی خب، این خوب است، یعنی این فراتر از کار معمولی و متعارف دستگاه‌های ما است. این‌جور چیزهایی را که جنبه‌های جهشی دارد، پیشرفتهای فراتر از عادی دارد، اینها را دنبال بکنید، اینها خیلی خوب است؛ این هم نکته‌ی بعدی، [یعنی] به کارهای روزمرَّه‌ِی معمولی دستگاه‌های اقتصادی قانع نشوید که این [کارها] را از اینها بخواهید.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 13
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مراقبه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • برای انسان های
  • بصیرت
  • معرفت به اقا
  • تفکر
  • شهادت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس