تفسیری از کلام وحی
تفسیری از کلام نور حاج آقای رنجبر: شما از پارچ درون لیوان آب میریزید. همزمان که میریزید یک حبابهایی ته لیوان هست با شتاب بالا میآیند. بالا میآیند ولی بالا نمیمانند. از هم میپاشند. چرا؟ چون درونشان هواست. هوا و هوس هم همینطور است. مثل هوایی است که در این حباب است. حباب ممکن است با هوا بالا بیاید. ولی بالا نمیماند. انسان هم ممکن است با هوا و هوس بالا بیاید و سر زبانها بیافتد و دیده شود، ولی نمیماند. قرآن میگوید: عاقبت با هوا و هوس نیست. گفت:
من که به آرزوی گل در چمن هوس شدم * برگ گلی نچیدم و زخمی خار و خس شدم
یعنی انسان با هوا و هوس به گل مراد خودش که هیچ، به برگی از آن هم راه پیدا نمیکند. بلکه قرآن میگوید: عاقبت از آن تقوا است. «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى» یعنی آنچه تو را به جایی میرساند در عاقبت و فرجام کار همین تقواست. تقوا چیست؟ یک باغبان میتواند در باغ خودش، در باغچه خودش هرچه دلش خواست بکارد. ولی نمیکارد. گل میکارد. یاس و نرگس میکارد. تقوا یعنی همین، یعنی شما هرکاری میتوانی بکنی، ولی نکنی. هرچیزی را میتوانی ببینی، نبینی. هرطور میتوانی فکر کنی، نکنی. هر طور میتوانی زندگی کنی، نکنی. به این تقوا میگویند. بعد قرآن میگوید: کسانی که این تقوا را رعایت میکنند، فرجام خوشی خواهند داشت. پس تقوا یعنی پارسایی و نگهداری خود. تن به هر کاری ندادن. آنوقت کسی که پارسا شد، پرهیزگار میشود. لازمه پارسایی، پرهیزگاری است. انسان باید از خیلی چیزها پرهیز کند.
بعد از زیارت مخصوص امام رضا(ع) یک فرازی هست که آن را میگویم و خیلی لطیف است. میگوید: خدایا به ما نگاه کن. بعد میگوید: چطور نگاهی. «وَ بِالنَّظْرَةِ الَّتِی نَظَرْتَ بِهَا إِلَى الْجِبَالِ فَتَشَامَخَتْ» خدایا همانطور به ما نگاه کن که به کوهها نگاه کردی. تو به کوهها نگاه کردی که قد کشیدند. «وَ إِلَى الْأَرَضِینَ فَتَسَطَّحَتْ» خدایا تو به زمینهای هموار نگاه کردی، هموار شدند. «وَ إِلَى السَّمَاوَاتِ فَارْتَفَعَتْ» خدایا تو به آسمانها نگاه کردی مرتفع شدند. اگر تو به ما نگاه نکنی ما دره میشویم. نگاه کنی کوه میشویم. اگر نگاه نکنی زمین ناهموار میشویم. نگاه کنی صاف میشویم. اگر تو به ما نگاه کنی ما آسمان میشویم. ما آسمانی میشویم. بیا به ما نگاه کن.
شریعتی: دعا بفرمایید.