مراقبه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خاطره ای ازشهید نیری

03 فروردین 1396 توسط لیلا

خاطره ای ازشهید نیری
دکتر محسن نوری» یکی از دوستان شهید بود که از دوران کودکی با او همراه بوده و خاطرات مشترکی با این شهید والامقام و عارف مسلک داشته است. او در مورد نحوه تحول این شهید که با وجود سن کمش اما مراتب عرفانی زیادی را طی کرده بود به ذکر خاطره‌ای از زبان خود شهید اشاره می‌کند. این خاطره در کتاب «عارفانه» کاری از «گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی» نقل شده است که در ادامه می‌آید:

رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. در داخل یک جمع همیشه مثل آن‌ها بود با آن‌ها می‌خندید با آن‌ها حرف می‌زد و… احمد هیچ گاه خود را از دیگران بالاتر نمی‌دانست. در حالی که همه می‌دانستیم که او از بقیه به مراتب بالاتر است. از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم. احساس کردم که احمد خداوند را به گونه‌ای دیگر می‌شناسد و بندگی می‌کند! ما نماز می‌خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم اما دقیقا می‌دیدم که احمد از نماز و مناجات با خدا لذت می‌برد. شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه 12 ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می‌کند. اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه می‌گفت و می‌خندید. من فقط می‌دیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام می‌داد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می‌داد. احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی‌کرد. فقط زمانی برافروخته می‌شد که می‌دید کسی در یک جمعی غیبت می‌کند و پشت سر دیگران صحبت می‌کرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمی‌کرد با قاطعیت از شخص غیبت کننده می‌خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.

نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.»

بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»

 نظر دهید »

کرامات بزرگان

03 فروردین 1396 توسط لیلا

کراماتی از ایت الله نخودک ی ا گاهی از افکار
مرحوم ابوالقاسم اولیائی، دبیر شیمی دبیرستانهای مشهد می گفت:
« هر روز جمعه به خدمت حاج شیخ که در خارج شهر سکونت داشتند، می رفتم، یکروز در میان راه، به عبارتی از ابوعلی سینا می اندیشیدم و آن عبارت را خطا و اشتباه می دیدم.
چون به حضور حضرت شیخ رسیدم: بدون آنکه مطلبی را طرح کنم، ایشان عبارت ابن سینا را قرائت فرمودند و مشکل آنرا برای من حل کردند. سپس فرمودند:
« شایسته نیست که آدمی بدون تأمل به مردان بزرگ دانش، همچون ابوعلی سینا، نسبت غلط و اشتباه دهد. »

 نظر دهید »

ریس جمهور نمونه

15 اسفند 1395 توسط لیلا

شما اگر می خواهید به من خدمتی کنید گهگاهی به یادم بیاورید که : من همان محمد علی رجایی فرزند عبدالصمد ، اهل قزوینم که قبلا دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم. وهر گاه دیدید که در من تغییراتی بوجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید. این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده تر است.
شهید محمد علی رجایی

منبع: خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی ص 129

 نظر دهید »

یاد یاران سفر کرده به خیر

15 اسفند 1395 توسط لیلا

متنی که پیش رو دارید دفترچه محاسبات نفس شهید علی بلورچی رتبه 5 کنکور دانشجوی الکترونیک دانشگاه شریف، شاگرد خاص آیت ا… حق شناس است. خودتان بخوانید و قضاوت کنید. نوشتن این دفترچه را از روز پنجشنبه 22 آذرماه سال 63 شروع کرده بود. جوانی که وقتی شهید شد 21 سال بیشتر سن نداشت. دفترچه محاسبات نفس ما چند گناه فقط این چنینی دارد؟!….

منعکس شده در:

عمارنامه - بخش فرهنگی ، فرهنگ نیوز - تیم جهادی مجازی مجاهد - توبنویس

نقل قول - بسوی بیداری - وبلر - عصر انتظار



1. نماز صبح را بی حال خواندم و اصولاً حال نداشتم و خیلی بی حال زیارت عاشورا خواندم.

2. خواب بر من غلبه کرد.

3. یاد امام زمان علیه السلام کم بودم و هستم.

4. الفاظ زائد زیاد به کار بردم.

5. مشارطه نکردم.

6. زود عصبانی می شوم.

7. شهوت شکم داشتم.
ادامه دارد……

 نظر دهید »

اهمیت مطالعه تاریخ در کلام رهبری

14 اسفند 1395 توسط لیلا

واقعا تاریخ تکرار میشود……
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت بصیرت نوشت: یکی از توصیه‌هایی که بزرگان اهل علم و فضل همواره برای طالبان راه حق داشته اند، مطالعه تاریخ و آشنایی با حوادث گذشته است. گذشته به مثابه چراغ راه آینده، دارای درس‌ها و عبرت‌هایی است که می‌تواند هدایتگر امروز ما باشد. کسی که از تجربیات پیشینیان درس نیاموزد، به واقع خطاها و اشتباهات گذشته را تکرار خواهد کرد. و چه زیبا گفته اند که: «هرکه نامخت از گذشت ِ روزگار/ هیچ ناموزد زهیچ آموزگار»

شیوه درس‌آموزی از پیشینیان، شیوه‌ای است که آخرین کتاب آسمانی و پیامبر اعظم(ص) و خاندان مطهرش(ع) بدان تمسک جسته اند. خداوند متعال در سوره یوسف، آیه 111می‌فرمایند: «لَقَدْ کَان فِی قِصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاِوُلِی الالْبَاب« (درسرگذشت آنان درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود.)

امیرالمومنین(ع) در وصیتی که در نهج البلاغه به امام حسن (ع) می‌کنند می‌فرمایند: «پسرم! احوال امم و ملل و تواریخ را به دقت مطالعه کن و از آنها درس بیاموز!» بعد چنین تعبیری دارند: «پسرکم! اگر چه عمر محدودی دارم و با امتهای گذشته نبوده ام که از نزدیک وضع و حال آنها را مطالعه کرده باشم، اما در آثارشان سیر کردم و در اخبارشان فکر کردم تا آنجا که مانند یکی از خود آنها شدم، آنچنان شده ام که گویی با همه آن جوامع از نزدیک زندگی کرده ام.» (نهج البلاغه/31)

در این راستا مروری بر رهنمودهای حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در طول این سال‌ها به خوبی حکایت از دغدغه ایشان نسبت به مطالعه تاریخ، و نگرانی از غفلت نسل جوان نسبت به این مهم، بالاخص مطالعه تاریخ دو سده اخیر دارد. ایشان که خود در عرصه تاریخ اسلام، تاریخ جهان و تاریخ ایران معاصر، مطالعات عمیق و گسترده‌ای داشته و جزو صاحب‌نظران این عرصه به حساب می‌آیند، نارضایتی خود را از عدم توجه کافی به مطالات تاریخ اعلام داشته و همه جوانان و نسل امروز را به تدبر در تاریخ دعوت نموده‌اند

 نظر دهید »

روزهای بی قراری

14 اسفند 1395 توسط لیلا

ای کاش روزهای خوش وبغض الود ،سرزمین عشق،کرب وبلا ،تکرار شود ،خیلی دلتنگم،کسی از حال دلم اگاه نیست نالهای دل من ،منتظر یک منجی است

 نظر دهید »

شهید احمد متوسلیان

14 اسفند 1395 توسط لیلا

خودمان قضاوت کنیم ایا.ما…….
)زخمی شده بود.پایش را گچ گرفته بودند و توی بیمارستان مریوان بستری بود.بچه ها لباس‌هایش را شسته بودند. خبردار که شد،بلند شد برود لباس های آن ها را بشوید. گفتم«برادر احمد،پاتون رو تازه گچ گرفته‌ن.اگه گچ خیس بشه، پاتون عفونت می‌کنه.»
گفت«هیچی نمی‌شه.»
رفت توی حمام و لباس همه بچه ها را شست. نصف روز طول کشید. گفتیم الآن تمام گچ نم برداشته و باید عوضش کرد.
اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود.
می‌گفت«مال بیت المال بود،مواظب بودم خیس نشه

 نظر دهید »

چمران مرد عمل

13 اسفند 1395 توسط لیلا

9 مرد روزهای سخت چمران
) تصمیم گرفتم بروم پیشش، توى چشم هاش نگاه کنم و بگویم «آقا اصلا جبهه مال شما. من مى خوام برگردم.» مگر مى شد؟ یک هفته فکر کردم، تمرین کردم.

فایده نداشت. مثل همیشه، وقتى مى رفتم و سلام مى کردم، انگار که بداند ماجرا چیست، مى گفت «علیک السلام» و ساکت مى ماند.دیگر نمى توانستم یک کمله حرف بزنم.

لبخند مى زد و مى گفت «سید، دو رکعت نماز بخوان درست مى شه.»

 نظر دهید »

فضیلت چتد سوره از قران

13 اسفند 1395 توسط لیلا

در فضیلت چند سوره از قران
رسول خدا (ص) فرمود: در شب معراج دو لوح را دیدم ، که در یک لوح سوره حمد و در لوح دیگر کل قرآن قرار داشت که سه نور از آن می درخشید . پس گفتم ای جبرئیل این نور چیست؟ جبرئیل در جواب گفت : آن سه نور یکی سوره توحید و یکی سوره یاسین و دیگری آیة الکرسی می باشد.

 نظر دهید »

سخن بزرگان

13 اسفند 1395 توسط لیلا

سخنان بزرگان
در قلب خود بنویس که هر روز بهترین روز سال است. امرسون
تنبلی از هر بیماری دیگری مسری تر است. مهاتما گاندی

 نظر دهید »

گاهی ادعای........

13 اسفند 1395 توسط لیلا

قابل توجه عالمان دین
انجام مصلحت دین

در پیشامدهای مهّم که تعارضی بین استاد مطهری و سایر افراد یا جریان‏های فکری پیش می‏آمد، وی با شجاعت کامل به دفاع از دین می‏پرداخت.

نقل می‏کنند کارهای یکی از افراد موجب پدید آمدن بعضی انحرافات فکری، به ویژه در بین جوانان می‏شد. استاد مطهری درصدد برآمدند از راه انتشار اعلامیه‏ای، برخی نکات را برای روشن شدن همگان تذکر دهند. چون شرایط بسیار نامناسب بود، دوستانْ ایشان را از این کار منع می‏کردند.

یکی از افراد سرشناس به ایشان گفته بود: «شما این اعلامیه را ندهید؛ زیراکه از نظر شخصیتی، محبوبیّت خود رادر بین جوانان از دست می‏دهید و این برای شما مناسب نیست». استاد مطهری با صراحت کامل درجواب آن شخص گفته بودند: «شخصیّت من کوبیده شود یا اعتقاد و اصولی که من برای آن‏ها کار می‏کنم؟ اگر دین من کوبیده شود، نمی‏توانم صبر کنم. من برای دفاع از دینم باید این کار را بکنم. حتی اگر شخصیت من و خود من فدا شود». وقتی پس از انتشار این اعلامیه، از همه طرف به استاد مطهری حمله‏ها شروع شده بود، ایشان با لبخند گفته بودند: «ما وظیفه داریم آن‏چه در مصلحت دینمان است، انجام بدهیم وگوشمان بدهکار این حرف‏ها نباشد».

******************

 نظر دهید »

کجایند یاران مخلص

10 اسفند 1395 توسط لیلا

خاطره از شهید مصطفی ردانی پور

اوایل انقلاب بود. رفته بود کردستان برای تبلیغ ، مبارزه با کشت خشخاش. آن جا با بچه های اصفهان یک گروه ضربت راه انداخته بود. چند تا روستا را پاک سازی کرده بودند. مزرعه ها ی خشخاش را شخم زده بودند. خیلی ها چشم دیدنش را نداشتند. « همان جایی که هستید وایستید» مصطفی نگاهی به راننده انداخت و گفت « بشین سرجات و هر طوری شد تکان نخور..» فوری پیاده شد. عمامه اش را از سرش برداشت؛ بالا گرفت وداد زد « عمامه من ، کفن منه ، اول باید از رو جنازه من رد شید.»

گفتم «با فرمانده تون کار دارم.» گفت « الان ساعت یازده است، ملاقاتی قبول نمی کنه.» رفتم پشت در اتاقش . در زدم ؛ گفت « کیه ؟» گفتم« مصطفی منم.» گفت « بیا تو.» سرش را از سجده بلند کرد، چشم های سرخ ، خیس اشک . رنگش پریده بود. نگران شدم. گفتم« چی شده مصطفی؟ خبری شده ؟ کسی طوریش شده ؟» دو زانو نشست . سرش را انداخت پایین . زل زد به مهرش . دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشت هایش رد می کرد. گفت « یازده تا دوازده هر روز رافقط برای خدا گذاشته ام . برمیگردم کارامو نگاه می کنم . از خودم می پرسم کارهایی که کردم برای خدا بود یا برای دل خودم.»

نگاهش را دوخته بود یک گوشه ، چشم بر نمی داشت. مثل این که تو دنیا نبود . آب می ریخت روی سرش ، ولی انگار نه انگار . تکان نمی خورد . حمام پیران شهر نزدیک منطقه بود. دوتایی رفته بودیم که زود هم برگردیم. مانده بود زیر دوش آب . بیرون هم نمی آمد. یک هو برگشت طرفم،گفت« از خدا خواسته م جنازه ام گم بشه. نه عراقی ها پیدایش کنند، نه ایرانی ها.»

 نظر دهید »

همت دوران را به یاد اورید

10 اسفند 1395 توسط لیلا

خاطراتی از معلم فراری همت دوران
7)بین نماز ظهر و عصر کمی حرف زد. قرار بود فعلاً‌ خودش بماند و بقیه را بفرستند خط. توجیه‌هاش که تمام شد و بلند شد که برود، همه دنبالش راه افتادند. او هم شروع کرد به دویدن و جمعیت به دنبالش. آخر رفت توی یکی از ساختمان‌های دوکوهه قایم شد و ما جلوی در را گرفتیم.
پیرمرد شصت ساله بود، ولی مثل بچه‌ها بهانه می‌گرفت که «باید حاجی رو ببینم. یه کاری دارم باهاش. »
می‌گفتیم «به ما بگو کار تو،‌ ما انجام بدیم.»
می‌گفت «نه. نمی‌شه. دلم آروم نمیشه. خودم باید ببینمش.» به احترام موهای سفیدش گفتیم «بفرما! حاجی توی اون اتاقه.»
حاجی را بغل گرفته بود و گونه‌هاش را می‌بوسید. بعد انگار بخواهد دل ما را بسوزاند، برگشت گفت «این کارو می‌گفتم. حالا شما چه‌ جوری می‌خواستین به جای من انجامش بدین؟»

 نظر دهید »

بهجت از نگاه فرزند

10 اسفند 1395 توسط لیلا

بهجت از نگاه فرزند
پدرم اسرار مگوی خود را مگو گذاشت/ راز چمدان آیت‌الله بهجت چه بود؟
حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت در ابتدای این گفت‌وگو بیان داشت: زندگی پدرم دو جهت داشت: بخشی از زندگی ایشان، جهت فیزیکی آن است که در خانواده و دوستان مطرح بود و گوشه‌هایی از آن به ما رسیده است ولی جهت دیگر؛ زندگی درونی ایشان بوده که نه خودشان راجع به عواملی که در شخصیت ایشان موثر بوده صحبت و راهنمایی می‌کردند و نه حتی مدارک و آثار و نامه‌هایی را که از علمای مختلف داشتند و ما می‌توانستیم از آن بهره ببریم را نشان می‌دادند.

وی افزود: معمولا یک چمدانی داشتند که این مدارک و نامه‌های علمای بزرگ به ایشان را در آن گذاشته و قفل کرده بودند که در دسترس ما نباشد. حدود یکسال قبل از رحلتشان آن چمدان را از من خواستند. بنده چمدان را برای ایشان بردم و بعد دیگر از آن چمدان خبری نشد. نمی‌دانیم که چه شد. یقین داریم از منزل بیرون نرفته ولی دیگر نیست.

وی تأکید کرد: ایشان اسرار مگوی خود را واقعا مگو گذاشتند. ما یک سری اطلاعات از ایشان به صورت کم و کوتاه و پراکنده به دست می‌آوردیم. این اطلاعات به صورت معما برای ما باقی بود. بنده چون فارغ التحصیل فلسفه بودم، عادت داشتم باور خیلی چیزها برایم با برهان و دلیل باشد. باید به یقین صد در صد می‌رسیدم و ادله 20 درصد و 50 درصد برایم کافی نبود. لذا به زندگی و تحصیل خود مشغول بودم و فقط لوازمات ضروری زندگی ایشان را تهیه می‌کردم.

 نظر دهید »

نکاتی از علما

09 اسفند 1395 توسط لیلا

مرحوم حضرت آیت الله العظمی علامه طباطبایی(قدس الله نفسه الزکیه):



عصبانیت:



گاهی یک عصبانیت،بیست سال انسان را به عقب می اندازد!

 نظر دهید »

نکاتی ناب در مورد تربیت کودک دلبندمان

09 اسفند 1395 توسط لیلا

چه وقت کودک را تشویق یا نصیحت کنیم؟

باید هنگامی کودک را تشویق نمود که تشنۀ تشویق باشد،

و به تعبیردیگر: کودک منتظر تشویق از سوی شما باشد، در این صورت این تشویق در بالندگی کودک نقش بسزایی خواهد داشت.

تشویق و محبّت بیش از حد، مثل کود زیاد است که به گُل داده می شود، همان طور که کود زیاد عامل فساد گل می شود، محبّت و تشویق زیاد نیز در تخریب اخلاق کودک تأثیری عمیق دارد.

اگر می خواهید کودکتان را نصیحت کنید، آنجا نیز طوری رفتار کنید که کودک شما برای نصیحت آماده باشد؛
مثلاً، برای او قصه یا حکایتی را نقل کنید، و سپس اصل مطلب را در جایی حساس که رسیدید بگویید: ادامۀ این قصه بماند برای بعد، اینجا می بینید که این کودک از شما می خواهد تا بقیۀ حکایت را برای او بازگو کنید در این صورت شما می توانید از این فرصت طلایی استفاد کنید، و تا حد امکان و لازم به نصیحت و پند و اندرز کودکتان بپردازید.

 نظر دهید »

جواب شبهه درب خانه

08 اسفند 1395 توسط لیلا

پاسخ به شبهه واقعه درب خانه
شبهه هتک حرمت فاطمه و غیرت علی علیه السلام + اسناد



شبهه ای قدیمی در مورد حادثه تاریخی حمله به درب خانه حضرت علی علیه السلام و لطمه بر حضرت زهرا سلام الله علیها وجود دارد که در این صحنه چرا امیرالمومنین علیه السلام کاری نکرد و ساکت ماند؟ مگر غیرت علوی اجازه می دهد که همسرش مورد تعرض مهاجمان قرار گیرد؟

94/01/06







موافقان این شبهه که در شیعه و سنی وجود دارند، سعی بر انکار واقعه تاریخی داشته و رحلت حضرت زهرا را ناشی از بیماری بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می دانند. این افراد دلائلی چون:

1) مژده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به ایشان مبنی بر اینکه که شما اولین کسی هستی که در بهشت به من ملحق می شوی.

2) حضرت فاطمه سلام الله علیها چون پدرشان را بسیار دوست می داشتند برایشان بسیار گریه می کردند و مرتب آرزوی مرگ برای خودشان می کردند.

3) حضرت زهرا سلام الله علیها و خواهرانشان زینب و رقیه همگی در سنین نوجوانی از دنیا رفتند . بنابر این وفات خاص حضرت زهرا سلام الله علیها نبود بلکه تمامی دختران پیامبر اسلام در نوجوانی رحلت کردند.

4)فرض کنیم یکی از صحابه چنین کاری کرده باشد. آیا این توهین به علی علیه السلام نیست که شخصی، همسر او را به قتل برساند و او ساکت بماند. 4)بر فرض که شخصی چنین کاری کرده باشد، آیا صدها صحابی رسول خدا که در رکاب او جنگیده بودند اینقدر بی غیرت شدند که دختر پیامبرشان را فردی به قتل برساند و همه ساکت بمانند.

5) از طریق راویان مورد اعتماد روایت نشدن و … ؛ را بهانه ای برای رد رخدادهای تاریخی نموده و این تفاوت ها را نشانه این می دانند که حضرت زهرا سلام الله علیها با بیماری از دنیا رفتند نه با قتل!!

اما در پاسخ به این شبهه، لازم است با دو رویکرد به این واقعه توجه شود. اول، رویکرد تاریخی و بررسی سندی این حادثه، دوم، رویکرد تحلیل سیاسی این حادثه در بستر وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم؛

رویکرد تاریخی

اولا، حادثه آتش زدن درب خانه امیرالمومنین و لطمه به فاطمه زهرا در این واقعه وجود تاریخی دارد که بسیاری از کتب تاریخی اهل سنت هم به آن اشاره کرده اند. امام جوینی، ابن أبی شیبه، علامه بلاذری، ابن قتیبه دینوری، محمد بن جریر طبری، مسعودی شافعی، ابن عبد ربّه، ابن عبد البر قرطبی، مقاتل بن عطیة، أبی الفداء، صفدی، ابن حجر عسقلانی و شمس الدین ذهبی، أبو ولید محمد بن شحنه حنفی، محمد حافظ ابراهیم،عمر رضا کحالة، عبد الفتاح عبد المقصود

از آن جایی که روایت جوینی اهمیت بیشتری داشت و نیز تصریح به مقتوله بودن صدیقه طاهره دارد به آن اشاره می شود. جوینی « استاد ذهبی » از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این گونه روایت می کند[1]:

روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بود ، حسن بن علی بر او وارد شد ، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد ، اشک آلود شد ، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پیامبر گریست . در پی آن دو ، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد ، وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمود:

«زمانی که فاطمه را دیدم ، به یاد صحنه‌ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد ، گویا می‌بینم ذلت وارد خانۀ او شده ،‌ حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده ، از ارث خود ممنوع گشته ، پهلوی او شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد، سقط شده؛ در حالی که پیوسته فریاد می‌زند : وا محمداه ! ؛ ولی کسی به او پاسخ نمی‌دهد ،‌ کمک می خواهد ؛ اما کسی به فریادش نمی‌رسد. او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق می‌شود ؛ و در حالی بر من وارد می‌شود که محزون ، گرفتار و غمگین و شهید شده است. و من در اینجا می‌گویم : خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده ، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده ، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند. (فرائد السمطین ج2 ، ص 34 و 35) (روایات تاریخی مربوط به این حادثه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، منبع)

ثانیا، حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ماجرای جانسوز حمله به حضرت زهرا سلام الله علیها از خود واکنش نشان داده است؛ برای نمونه به دو مورد از منابعی که این واقعه را ذکر کرده اند(از اهل سنت و شیعه) اشاره می شود: اول، آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مى‌نویسد: «آن شخص عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله علیها به طرف او آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! او شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فریاد زد: «یا ابتاه» (با مشاهده این ماجرا) علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینى و گردنش کوبید»[2](الآلوسی البغدادی، ج3، ص124)آلوسى این روایت را بدون هیچ حاشیه و نقدى نقل کرده و رد نکرده است که حکایت از پذیرفتن آن دارد.

سلیم بن قیس[3] نیز می نویسد: «با مشاهده ی این جریان، ناگهان علی(ع) از جا بلند شد و یقه ی (آن شخص ضارب) را گرفت و او را محکم کشید و بر زمین زد و به بینی و گردنش کوبید و خواست او را بُکشد….،که فرمایش پیامبر و وصیت او را به یاد آورد و فرمود: قسم به خدائی که محمّدرا به پیامبری ارج نهاده است، ای پسر صهاک، اگر نبود کتابی از طرف خدا و نیز عهدی که با رسول الله(ص) کرده، می فهمیدی که نمی توانی داخل خانه ی من شوی! در اینجا، او از دست علی آزاد شد و از مردم کمک خواست.»( سلیم، فصل چهارم، صفحه 32)

ثالثا، در مورد مژده پیامبر صلی الله علیه و آله پیشتر توضیح دادیم که معنی شهادت چیست و اینکه پیامبرصل الله علیه و آله به ایشان فرمودند شما اول کسی هستی که به من ملحق می شوی مربوط به اصل از دنیا رفتن حضرت زهرا سلام الله علیها است و اشاره ای به کیفیت آن که به مرگ طبیعی است یا

 نظر دهید »

استفتادات رهبری

08 اسفند 1395 توسط لیلا

نظر مقام معظم رهبری

استفاده از کالای خارجی

س. حکم خرید، فروش و استفاده از کالای خارجی در صورتی که مشابه داخلی داشته باشد اشکال دارد؟

ج. اگر این کار موجب تضعیف کالای ایرانی و ضرر به اقتصاد نظام اسلامی شود جایز نیست.

 نظر دهید »

نماز شب در کلام ایت اله قاضی

08 اسفند 1395 توسط لیلا

نماز شب در کلام ایت الله قاضی

« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »

علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند.

چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »

 نظر دهید »

عوامل تاخیر در ظهور امام زمان

08 اسفند 1395 توسط لیلا

سه عامل مهم برای تاخیر ظهور حضرت حجه بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف 1) به مال اندوزی روی آورده اید 2) در برابر مستضعفان فخر فروشی کرده و با آنان با بی اعتنایی رفتار کرده اید. 3) صله رحم را ترک کرده اید.

 نظر دهید »

همراه اول مظلوم عالم

07 اسفند 1395 توسط لیلا

سخت است پیش چشم تو مادر بیفتد

مادر بیفتد ، سوره ی کوثر بیفتد

لنگ است کار خانه وقتی که نود روز

خانومِ خانه گوشه ی بستر بیفتد

از هُرم آتش هم اگر پلکی بسوزد

سخت است اشک از چشم های تر بیفتد

شیر خدا باشی و بند غم به دستت

شرمنده خواهی شد اگر همسر بیفتد

اصلا تصوّر کن خودت را جایِ مولا

پیشّ نگاهت یاسِ پیغمبر بیفتد

یا نه تصوّر کن خودت را جایِ بی بی

روی زمین افتاده باشی، … دَر بیفتد

پائین گرفته صورتش را که مبادا

چشمش به چشمانِ تَرِ حیدر بیفتد

…..

دختر به مادر می رود، پس این طبیعی است

یک روز هم در کوچه ای دختر بیفتد

 نظر دهید »

سوال از ایت اله بهجت

28 آذر 1395 توسط لیلا

سوالی از ایت الاه بهجت

جوان :حاج آقا یه سوال داشتم؟

آقای بهجت با خوشرویی فرمودند: بفرمایید

جوون. گفت: حاج آقا چیکارکنم که از عبادت لذت ببرم؟

آقا با همون لبخند زیباشون فرمودند: شما نمیخواد کاری بکنی که از عبادت لذت ببری!

شما لذت های دیگه رو ترک کن

لذت عبادت خودش میاد سراغت.

 نظر دهید »

توصیه های14 گانه ایت اله نخودکی اصفهانی

28 آذر 1395 توسط لیلا

توصیه های 14گانه ایت اله نخودکی اصفهانی



7- بدان ‌که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به رسول‌اکرم(ص) است.






8- عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و اصلاح آن، اگر این دو درست باشد، باقی درست است. عمده هم حقیر، اصلاح قلب است و ذکر «یا حی و یا قیوم» سحرگاه برای همین است.






9- بین‌الطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید: یکی اذکار و تسبیح، دیگر ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بوده‌اید، شکری کنید و اگر خدای نکرده ابتلا به معصیتی یافته‌اید، استغفار کنید.






10- دیگر آنکه هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصر. شب‌ها قدری در بی‌اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر کنید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک می‌کند.






11- در مورد ذکر، در آغاز چند صلوات فرستاده و دل را حاضر کنید و بعد مشغول ذکر شوید.






12-برای توفیق تهجد و گشایش در کار؛ هر صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً یس غفلت نکن.






13- حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردان بد و شرور در مزاج آدمی پدید می‌آید، جز به‌ وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردم صالح زایل نمی‌شود.






14- بزرگان خیلی بر احتراز از مجالست با منکران تأکید دارند و گفته‌اند ضرری که یک وسوسه به وجود می‌آورد، در طول سال‌های دراز ممکن نیست بتوان آن را رفع کرد.

 نظر دهید »

نکته های بزرگان

27 آذر 1395 توسط لیلا

توصیه‌های چهارده‌گانه ایت اله نخودکی

اول: آن‌که نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آن‌ها به جای آوری.

دوم: آن‌که در انجام حوایج مردم، هرقدر که می‌توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست،‌ زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.

سوم: آن‌که سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، ‌در راه ایشان خرج و صرف کنی و از فقر در این کار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه‌ای نیست.

چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.

پنجم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی.

ششم: بدان‌که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود و به عکس، اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد.

 نظر دهید »

تفسیری از کلام وحی

24 آذر 1395 توسط لیلا

تفسیری از کلام نور حاج آقای رنجبر: شما از پارچ درون لیوان آب می‌ریزید. همزمان که می‌ریزید یک حباب‌هایی ته لیوان هست با شتاب بالا می‌آیند. بالا می‌آیند ولی بالا نمی‌مانند. از هم می‌پاشند. چرا؟ چون درونشان هواست. هوا و هوس هم همینطور است. مثل هوایی است که در این حباب است. حباب ممکن است با هوا بالا بیاید. ولی بالا نمی‌ماند. انسان هم ممکن است با هوا و هوس بالا بیاید و سر زبان‌ها بیافتد و دیده شود، ولی نمی‌ماند. قرآن می‌گوید: عاقبت با هوا و هوس نیست. گفت:
من که به آرزوی گل در چمن هوس شدم * برگ گلی نچیدم و زخمی خار و خس شدم
یعنی انسان با هوا و هوس به گل مراد خودش که هیچ، به برگی از آن هم راه پیدا نمی‌کند. بلکه قرآن می‌گوید: عاقبت از آن تقوا است. «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏» یعنی آنچه تو را به جایی می‌رساند در عاقبت و فرجام کار همین تقواست. تقوا چیست؟ یک باغبان می‌تواند در باغ خودش، در باغچه خودش هرچه دلش خواست بکارد. ولی نمی‌کارد. گل می‌کارد. یاس و نرگس می‌کارد. تقوا یعنی همین، یعنی شما هرکاری می‌توانی بکنی، ولی نکنی. هرچیزی را می‌توانی ببینی، نبینی. هرطور می‌توانی فکر کنی، نکنی. هر طور می‌توانی زندگی کنی، نکنی. به این تقوا می‌گویند. بعد قرآن می‌گوید: کسانی که این تقوا را رعایت می‌کنند، فرجام خوشی خواهند داشت. پس تقوا یعنی پارسایی و نگهداری خود. تن به هر کاری ندادن. آنوقت کسی که پارسا شد، پرهیزگار می‌شود. لازمه پارسایی، پرهیزگاری است. انسان باید از خیلی چیزها پرهیز کند.
بعد از زیارت مخصوص امام رضا(ع) یک فرازی هست که آن را می‌گویم و خیلی لطیف است. می‌گوید: خدایا به ما نگاه کن. بعد می‌گوید: چطور نگاهی. «وَ بِالنَّظْرَةِ الَّتِی نَظَرْتَ بِهَا إِلَى الْجِبَالِ فَتَشَامَخَتْ» خدایا همانطور به ما نگاه کن که به کوه‌ها نگاه کردی. تو به کوه‌ها نگاه کردی که قد کشیدند. «وَ إِلَى الْأَرَضِینَ فَتَسَطَّحَتْ» خدایا تو به زمین‌های هموار نگاه کردی، هموار شدند. «وَ إِلَى السَّمَاوَاتِ فَارْتَفَعَتْ» خدایا تو به آسمان‌ها نگاه کردی مرتفع شدند. اگر تو به ما نگاه نکنی ما دره می‌شویم. نگاه کنی کوه می‌شویم. اگر نگاه نکنی زمین ناهموار می‌شویم. نگاه کنی صاف می‌شویم. اگر تو به ما نگاه کنی ما آسمان می‌شویم. ما آسمانی می‌شویم. بیا به ما نگاه کن.
شریعتی: دعا بفرمایید.

 نظر دهید »

سخن حکمت بهجت

17 آذر 1395 توسط لیلا

سخنان عارفانه از آیت الله بهجت ◘◘◘◘◘

اگر می خواهید از ناحیه دعا به جایی برسید

زبان حالتان این باشد: سلیم خدا هستیم

هر چه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفه بندگی کنیم

 نظر دهید »

سخن بزر گان

16 آذر 1395 توسط لیلا

◘◘◘◘◘ جملات کوتاه از آیت الله بهجت ◘◘◘◘◘

وای بر ما اگر در خصوص خوردنی ها و نوشیدنی ها از حرام اجتناب نکنیم

زیرا همین غذاها است که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما می شود

•

 نظر دهید »

ادامه شرح زیارت جانعه

16 آذر 1395 توسط لیلا

ا





















السلا م علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله.

حاج آقا رنجبر: غنچه عطر و بویی ندارد کی عطر و بو پیدا می‌کند؟ وقتی که گل شود و شکفته شود خود به خود هم شکفته نمی‌شود باید یک نسیمی بیاید تا آن را بشکافتد حافظ هم می‌گفت

غنچه کو تنگ دل از کار فرو بسته نباش * کز‌ دم صبح مدد یابی انفاس نسیم

اگر بخواهیم به زبان زیارت جامعه صحبت کنیم رسالت و ماموریت شکفتن غنچه‌ها بر دوش نسیم است پس نسیم می‌شود موضع الرساله این رسالت را خدا در طبیعت بر دوش این نسیم قرار داده شکوفه‌ها کی ارزش پیدا می‌کنند؟ وقتی میوه شوند کی میوه می‌شوند؟ خود به خود؟ باید بادی بیاید تلقیح و گرد افشانی صورت بگیرد خود به خود صورت نمی‌گیرد باید یک بادی بیاید پس خداوند رسالت به ثمر نشاندن شکوفه‌ها را بر دوش بادها قرار داده این ابرها ارزشی ندارند اصلا مانع تابش آفتاب هم می‌شوند کی ارزش پیدا می‌کنند؟ وقتی ببارند کی می‌بارند؟ وقتی که بارور شوند خود به خود بارور نمی‌شوند بادها هستند که آن‌ها را بارور می‌کنند «وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ» (حجر/22) این از معجزات قرآن است امروز یک چیز پیش و پا افتاده است که بادها ابرها را بارور می‌کنند امروز دانشمندان می‌گویند ذراتی در هوا پراکنده است خواستگاه شان آتش فشان‌ها است این ذرات اگر به ابرها بخورند ابرها شروع به بارش می‌کنند اما خود به خود به ابرها نمی‌رسند باید یک بادی بیاید این‌ها را حمل کند برود به سمت ابرها ولی آن روز قرآن گفته «وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ» (حجر/22) این بادها باد نیستند فقط که بیایند و بروند این‌ها کاری می‌کنند ابرها را بارور می‌کنند پس خداوند رسالت بارور ساختن ابرها را بر دوش باد‌ها قرار داده حالا بحث این است اگر غنچه باید بشکفد تا عطر و بویی پیدا کند آیا غنچه‌ی وجود انسان نباید شکفته شود؟ اگر باید شکفته شود رسالت این شکفتن بر دوش چه کسی است؟ آیا شکوفه‌ی وجود انسان نباید به ثمر بنشیند اگر باید بنشیند خود به خود که نمی‌شود رسالت به ثمر نشاندن شکوفه‌ی وجود آدمی بر دوش چه کسی است؟ آیا ابر وجود انسان نباید ببارد؟ اگر باید داشته باشد این رسالت به دوش چه کسی است؟ این زیارت جامعه تمام حرفش این است، جای کار چنین رسالتی ما هستیم یعنی خداوند رسالت شکفتن انسان‌ها را بر دوش ما قرار داده یعنی ما آدم‌ها بدون اهل بیت غنچه‌ای هستیم که گل نمی‌شود بدون آن‌ها شکوفه‌ای هستیم که به ثمر نمی‌نشیند بدون آن‌ها ابر هستیم اما نمی‌باریم تیغ هستیم نمی‌بریم هیچ خاصیتی نداریم این همان است که حافظ می‌گفت

ما بدان منزل عالی نتوانیم رسید

ما نمی‌توانیم از غنچگی به گل شدم از شکوفگی به ثمر شدن از ابر بودن به باران شدن برسیم

ما بدان منزل عالی نتوانیم رسید * هم مگر لطف شما پیش نهد گامی چند

مگر پای شما نسیم وجود شما همان نسیمی که باباطاهر می‌گفت

نسیمی کز بن آن کاکل آید

 نظر دهید »

مطلبی پیرامون شهادت حضرت سکینه

15 آذر 1395 توسط لیلا

نکته غم انگیز پیرامونعقیله القریش
«حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلامرا به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، عقیلة القریش گفته اند.»

دختر امام حسین علیه السلام از شجاعتی قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همّت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقّانیّت خویش را به اثبات می رساند.

روزهای جمعه، خالد بن عبدالملک، بر بالای منبر می رفت و به بدگویی از علی علیه السلام می پرداخت؛ این خبر به حضرت سکینه علیها السلام رسید، وی همراه خدمتگزارانش نزد خالد می آمد و در مقابلش ایستاده و او را سبّ و لعن می کرد.

نگهبانان خالد جرأت آزار رساندن به سکینه را نداشتند؛ اما همراهانش را اذیّت کرده و آسیب می رساندند. در مجلسی که مروان، امیرمؤمنان علیه السلام را سب نمود، با شهامت، او و اجدادش را لعنت کرد. دختر عثمان که در جلسه حاضر بود، رو به سکینه کرد و گفت: من دختر شهیدم! سکینه علیها السلام سکوت کرد و آنگاه که مؤذّن صدا به اذان بلند کرد و به عبارت: «اشهد انّ محمّداً رسول الله» رسید، خطاب به دختر عثمان فرمود: این، پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار گشت و گفت: «لافخر علیکم ابداً؛ من دیگر هرگز به شما فخر نخواهم کرد.»(13)

عظمت مقام و فصاحت و بلاغت کلام حضرت سکینه، به کسی اجازه گستاخی و
توهین نمی داد و همگان را سرجای خود می نشاند. همان طوری که سخن گفتن عمّه اش زینب علیها السلام بر دهان کوفیانِ بی غیرت و بی وفا مهر سکوت زد و آنان را به حیرت واداشت

 نظر دهید »

شرح جامعه کبیره

15 آذر 1395 توسط لیلا

ادامه شرح زیاره جامعه
لذا ماجرای امیرالمومنین را مطرح می‌کند آن یتیم آن مسکین آن اسیر را نه تنها بی اعتنا نیست نه تنها شادمانی نمی‌کند نه تنها غصه می‌خورد بلکه هر چه در سفره دارد می‌گوید برای تو این راحتی ما این شادی ما برای تو آن ناراحتی تو گرسنگی تو غم تو هم برای ما قرآن می‌گوید من به این موجود می‌گویم انسان این انسان شایسته‌ی سلام است شایسته‌ی تهیت است این‌ها وصف باران را دارند بارانی که می‌آید روی این برگ‌های دود گرفته گرد آلود غبار آلود می‌بارد دوده‌ی این‌ها را گرد این‌ها را غبار این‌ها را برای خودش برمی‌دارد تا آن‌ها نفس بکشند تا آن‌ها شاداب باشند این‌ها عین باران اند وجود نازنین سیدالشهدا علیه السلام آمد بالای سر اثامه بن زید گفت چرا غمگین هستی گفت بدهکارم آن هم نه یک درهم نه دو درهم شصت هزار درهم حضرت فرمود غم‌ات نباشد من پرداخت می‌کنم من غم‌ات را می‌خورم تو غم نخور تو شاد باش این یعنی انسان بر این انسان باید درود فرستاد که شمع صفت می‌سوزد شمع شب تا صبح می‌سوزد آب می‌شود تا شما در روشنایی و نور باشید امام حسین شمع صفت سوخت لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ تا مردم را از تیرگی تاریکی و ظلمت جهالت نجات بدهد من می‌سوزم من آب می‌شوم تا شما از این تاریکی رها شوید و نجات پیدا کنید برای این موجود نباید سلام فرستاد؟ لذا ما می‌گوییم السلام علیکم چرا؟ یعنی شما در این آیینه‌ی سلام انسانیت این‌ها را می‌بینید یعنی واقعا شما انسان هستید حقیقتا انسان هستید کاملا انسان هستید و انسان کامل هستید یعنی آن چیزی که این‌ها را شایسته‌ی سلام کرده اخلاق است که در اوج خودش با خودشان به همراه دارند اگر این‌ها شایسته‌ی سلام اند و شایسته‌ی تحیت اند به خاطر این است که عرض کردم انسانیت دارند انسانیت را در اوج و منتهای خودش دارند حد اعلی. یعنی هر چه شما از صفات خوب و نیک شنیدید این‌ها در اوج دارند و در زندگی این‌ها موج می‌زند یک نمونه عرض می‌کنم امام صادق علیه السلام در عصرش کسی زندگی می‌کرد به نام سید اسماعیل همیری این شاعر امیرالمومنین بود افتخار هم می‌کرد هر جا می‌نشست از امیرالمومنین می‌گفت هیچ ابایی هم نداشت منتها یک نطقه ضعف داشت این بود که اهل شراب بود میگسار بود میخواره بود یک وقتی می‌رود از شرابخوانه جام شراب اش را می‌گیرد کوزه‌ی شراب اش را می‌گیرد تا برود خانه بین راه یک مرتبه می‌بیند از ته کوچه امام صادق علیه السلام دارد می‌آید خیلی خجالت می‌کشد حالا اگر به هم رسیدیم حالا اگر پرسید من چه جواب بدهم به هم رسیدند بعد از احوال پرسی حضرت فرمود در کوزه چه داری؟ این ماند چه بگوید گفت در این کوزه؟ فرمود بله گفت شیر است برای بچه‌ها شیر گرفتم شیر هم که شما می‌دانید خیلی خاصیت دارد حضرت فرمود حالا که خاصیت دارد یک قدری اش را هم به ما بده دست دراز کرد فرمود بریز کف دست ما این گفت از این ؟ شیر؟ در کوچه؟ این هم سر آن ظرف را باز می‌کند می‌ریزد کف دست امام همین که می‌ریزد می‌بیند شیر است بعد امام از او می‌پرسد امام زمان تو کیست؟ می‌گوید می‌خواهی بدانی؟ می‌گوید بله می‌گوید امام زمان من آن کسی است که آن قدر انسان است آن قدر آقا است آن قدر کریم است آن قدر خطا پوش و عیب پوش است که برای این که من خجالت نکشم شرمنده نشوم شرمسار نشوم سرافکنده نشوم شراب من را تبدیل به شیر کرد آن امام من است آیا یک چنین کسی شایسته‌ی سلام نیست؟ نباید ما به او سلام بفرستیم؟ بگوییم السلام علیکم یا اهل بیت النبوه.

 نظر دهید »

شهادت امام حسن مجتبی

08 آذر 1395 توسط لیلا

شهادت مظلوم خفته دربقیع امام حسن

 نظر دهید »

شرح زیارت جامعه از حاج اقا رنجبر

08 آذر 1395 توسط لیلا

شرح زیارت جامعه
حاج آقا رنجبر: اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ سلام و تهیت و درود مثل عطر و گلاب است عطر و گلاب را به حیوان نمی‌زنند شما ندیده اید به حیوان خانگی خودش هم حتی گلاب بزند امکان ندارد سلام و تهیت هم همین طور است ویژه‌ی انسان است به انسان سلام می‌کنند به انسان درود می‌فرستند نه به حیوان تنها موجودی که شایستگی سلام دارد انسان است و انسان هم یک مقام است به هر کسی نمی‌شود گفت انسان ما به هر بشری می‌گوییم انسان هر بشری انسان نیست هر انسانی بشر است ولی هر بشری انسان نیست هر طلایی فلز است ولی هر فلزی طلا نیست انسان یک مقام است که بعضی‌ها آرزوی دیدن آن را داشتند

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کاز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

انسان خیلی مهم است کم چیزی نیست به همین خاطر قرآن یک سوره‌ای دارد به نام سوره‌ی انسان در آن جا انسان را نه که تعریف می‌کند توصیف می‌کند بلکه به نمایش و تماشا می‌گذارد می‌خواهد بگوید انسان تماشایی است قرآن به چه کسی می‌گوید انسان؟ دو نفر هستند برای یک نفرشان یک اتفاق ناگواری می‌افتد گرفتار می‌شود آن دومی می‌شنود می‌بیند انگار نه انگار عین خیالش هم نیست قرآن می‌گوید من به این موجود انسان نمی‌گویم حالا می‌خواهی بگویی اسم اش چیست برو در عالم بگرد نمونه اش را پیدا کن شما وقتی می‌روید در عالم حیوانات می‌بینید نمونه اش زیاد است دو گوسفند دارند می‌روند یکی پایش گیر می‌کند در چاله می‌خورد زمین آن یکی عین خیالش اش نیست راهش را می‌کشد می‌رود می‌گوید آن آدم مثل این حیوان است من به او انسان نمی‌گویم او حیوان است یک وقتی دو نفر هستند برای یکی مشکلی پیش می‌آید یک ناراحتی پیش می‌آید آن دومی نه تنها بی اعتنا نیست‌ای کاش بی اعتنا بود پایکوبی می‌کند شادمانی می‌کند خوشحال است که همکارش از کار بی کار شد رفیق اش ورشکست شد برای دختر خاله اش خواستگار آمد به هم خورد ازدواج فلانی به طلاق کشید انگار دنیا را به این دادند قرآن می‌گوید من به این انسان نمی‌گویم برو بگرد ببین نمونه اش را پیدا می‌کنی شما وقتی در عالم حیوانات می‌بینید حتی در عالم حیوانات هم نمونه ندارد یعنی همان دو گوسفند که یکی زمین خورد یک گوشه‌ای نشست از ناراحتی آن یکی درست است بی اعتنا است ولی دیگر پایکوبی نمی‌کند رقص نمی‌کند در همین بی اعتنایی اش می‌ماند پس این موجود از آن حیوان پست تر است منتظر ادامه مطلب باشید
سایت سمت خدا

 نظر دهید »

مطالبی پیرامون شهادت پیامبر

08 آذر 1395 توسط لیلا

رحلت پیامبر اکرم؛ وفات یا شهادت؟!

آیا پیامبر اسلام (ص) به مرگ طبیعی از دنیا رفتند یا شهید شدند؟ عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر (ص) عمر طبیعی خودشان را کردند. کسی به ایشان قصد سوء نکرد. و این نظر خود را با تعبیر وفات و یا رحلت پیامبر (ص) ابراز می دارند؛ و متأسفانه در محافل شیعیان هر چند نادانسته و ناخواسته؛ چنین تعبیر می شود.اما اولا باید بدانیم پیامبر (ص) را چندین بار ترور کردند. در اوایل بعثت مشرکان قصد حذف کردن فیزیکی ایشان را داشتند و در ادامه و مخصوصا بعد از هجرت به مدینه و استقرار حکومت اسلامی منافقین که طمع ریاست داشتند چندین بار سوء قصد به حضرت رسول کردند که ناکام ماند اما در آخر ایشان را مسموم و به شهادت رساندند و به قصد شوم خود رسیدند. ثانیا در عمل این مطلب را ابراز کنیم که پیامبر (ص) ما در بستر به مرگ طبیعی جان نداد بلکه شهید شدند. اما دلیل ادعای ما علاوه بر تاریخ صحیح صدر اسلام روایتی است که از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد. شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روایتی در همین مضمون از امام صادق(ع) نقل می کنند و تصریح می کنند که روایت صحیحه است. در ادامه روایاتی می آید که نشان دهنده شهادت حضرت ختمی مرتبت است:

 نظر دهید »

شرح زیارت جامعه

07 آذر 1395 توسط لیلا

شرح زیارت جامعه
این که گل سرخ‌ها کنار هم باشند قشنگ است قاطی نشوند با بهار نارنج این یک قانون است یک قاعده است چیزهایی که با هم سنخیت دارند کنار هم قرار می‌گیرند در خانه‌ی پیامبر 5 تن هستند که این‌ها با هم سنخیت دارند مثل همان گل‌های سرخ و رز هستند و آن پنج تن هم وجود نازنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امیرالمومنین فاطمه‌ی زهرا و امام حسن و امام حسین این‌ها شایستگی این را دارند که کنار هم باشند چون همه در یک چیز با هم مشترک اند آن هم در عصمت همه معصوم هستند این را شیعه قبول دارد سنی هم قبول دارد سنی می‌گوید بله اهل بیت این پنج تن هستند البته به اضافه‌ی همسران پیامبر و بعضی از افرادی که با خانه‌ی پیامبر رفت و آمد جدی داشتند شیعه می‌گوید نه آن چه که این‌ها را به هم گره زده عصمت و معصومیت است همسران پیامبر و دیگران که عصمت ندارند اگر قرار باشد کسانی را کنار این‌ها قرار دهیم باید از جنس و سنخ خودشان قرار دهیم آن هم نه امام دیگر است آن‌ها هم در عصمت با این‌ها مشترک اند و خواستگاه آن‌ها هم همین بیت است پس اهل بیت در نگاه تشیع یعنی چهارده نور پاک ما وقتی که می‌گوییم السلام علیکم یا اهل بیت النبوه یعنی سلام و درود و سلام خداوند بر شما چهارده نور پاک النبوة از ریشه نبوَ است یعنی برتری یعنی بلندی اهل بیت نبوت یعنی خاندانی که بر همه‌ی خاندان‌ها کسانی که بر همه‌ی کسان برتری دارند برتری شان در چیست؟ یکی در همین عصمتی است که عرض کردیم این‌ها عصمت دارند از چه عصمت دارند؟ از گناه بالاتر حتی از فکر گناه عصمت دارند که البته این انسان‌های معمولی هم می‌توانند به این عصمت دست پیدا کنند یعنی بر اساس تقوا به گناه و فکر گناه عصمت پیدا کنند کما این که آیت الله خوانساری نقل می‌شود که ایشان فرموده بود من به عمرم حتی یک گناه هم نکردم می‌پرسند فکر گناه چطور می‌گوید نه فکر گناه هم نکردم می‌پرسند مگر می‌شود گفته بود بله شده شما فکر کنید نجاست را مصرف بکنید می‌گویند نه می‌گوید خداوند در ابتدای بلوغ حقیقت گناه که نجاست است را به من نشان داد من فهمیدم دروغ گفتن نجاست است پس در این جا مهم است عصمت از گناه عصمت از فکر گناه عصمت از اشتباه این دیگر ویژه‌ی معصومین است و این هم فقط با اراده‌ی خداوند است و الا شدنی نیست عصمت از گناه عصمت از فکر گناه خود انسان را می‌تواند به توفیق الهی انجام دهد اما عصمت از اشتباه باید از خدا باشد این آیه هم می‌گوید «اِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ» (احزاب/33) خداوند اراده کرده است عصمت از اشتباه را به آن‌ها بدهد. مثال خیلی مثال سخیفی است اما چاره‌ای نیست یک بچه‌ای است خیلی باهوش و زیرک تلاش می‌کند زمین بخورد لباسش آلوده نشود درست حرکت می‌کند ولی جاهایی که مادر می‌داند حواس اش نیست دست اش را می‌گیرد اهل بیت تلاش شان این است که گناه نکنند و فکر گناه نکنند نمی‌کنند هم ولی یک جاهایی که از دست انسان خارج است اسمش اش اشتباه است آن‌ها را خداوند دستگیری می‌کند حتی اشتباه هم نمی‌کنند و این امتیازی است که این‌ها دارند به همین خاطر هم اسوه هستند چرا یک سرمشق سرمشق می‌شود چون عصمت دارد یعنی هیچ خطای خطی در آن نیست هیچ لغزشی در آن صورت نگرفته تمام قواعد و قوانین خط رعایت شده و هیچ قاعده‌ای و هیچ قانونی نه به عمد و نه به سهو زیر پا نرفته به خاطر همین سرمشق شده است.

 نظر دهید »

سخنی از اقای رنجبر

06 آذر 1395 توسط لیلا

شریعتی: طلیعه‌ی برنامه‌ی ما با چند بیت از حافظ شروع می‌شود و شرحی که حاج آقای رنجبر بر ابیات دارند.

حاج آقا رنجبر:

سحرگه رهروی در سرزمینی * همی گفت این معما با قرینی

که ‌ای صوفی شراب آنگه شود صاف * که در شیشه بماند اربعینی

این زرگرها وقتی که بخواهند بفهمند یک سکه‌ای طلا است یا نه از یک ارتفاعی رهایش می‌کنند وقتی که به زمین می‌خورد صدا می‌کند آن صدایش را گوش می‌دهند و از جنس صدایش متوجه می‌شوند که این طلا است یا نیست اصل است یا بدل. سکه‌ی وجود آدمی هم دقیقا همین طور است یعنی وقتی آدمی به صدا می‌آید به سخن می‌آید شخصیت اش به خوبی آفتابی و روشن و معلوم می‌شود این کلام امیرالمومنین است که فرمود اَلمَرءُ مَخبوءُ تَحتَ لِسانِه آدمی مخفی است در پشت زبان تا حرف نزده معلوم نمی‌کند چه کسی است تا وقتی که سخن گفت معلوم می‌شود

تا مرد سخن نگفته باشد * عیب و هنرش نهفته باشد

به خصوص وقتی که در جمع قرار می‌گیرد آن هم جمع مناسب با خودش یک اصطلاحی دارند جامعه شناس‌ها به نام هویت جمعی می‌گویند آدم‌ها هویت­شان در جمع معلوم می‌شود گاهی وقت‌ها شما در مترو نشستید یک کسی می‌آید کنار شما می‌نشیند احساس می‌کنی آدم خیلی نجیب و با نزاکتی است اما یک ایستگاه بعد رفقایش سوار می‌شوند این‌ها وقتی که کنار هم قرار می‌گیرند شروع به حرف و سخن می‌کنند تازه می‌فهمی که نه چندان نجابت و نزاکتی هم نداشت این همان هویتی است که در جمع آشکار می‌شود این هم باز همان کلام امیرالمومنین است فرمود آدم‌ها با قرین هایشان با رفیق هایشان شناخته می‌شوند و دانسته می‌شوند پس سخن بهترین ملاک است و معیار است و معرف خوبی است برای شخصیت آدمی. هر کسی را می‌خواهی بشناسی نگاه به حرف هایش بکن شما همین حافظ را می‌خواهی بشناسی گوش به حرف و قضاوت‌های دیگران نداشته باش باز کن چند غزلی را مرور کن آن وقت احساس می‌کنی که این مرد مرد سحر است مرد شب است یک انسان مناجاتی است اهل ذکر است اهل دعاست اهل نماز است

 نظر دهید »

نجوا با اول مظلوم عالم

04 آذر 1395 توسط لیلا

امشب غم دل را با چاهت بگویم جای شما با چاه اند کی نجوا بگویم
به یاد مظلومیتت ای شاه غریبم با چاه از غربتت تنها بگویم
از سر شب تا صبح،تنها ماجرای سکوتت رابگویم از بس بگویم از غربتت ای شاه غریبم
تا در همان جا،جان خود را من ببازم

 نظر دهید »

نجوا با سرزمین عشق

04 آذر 1395 توسط لیلا

خاک کربلا،برتر زخاک دیگر است خاک انجا،اغشته با ناله های زینب است

جا،جای خاک انجایادگاراشکهای زینب است حال وهوای سرزمین،عشق حال وهوای دیگری است

مردم انجادر قیدجان ومال نیستند هر کس در انجاتشنه ارباب خویش است

تا جرعه ای اب از دستانش بنوشد لکن به یاد تشنگی ارباب افتد

واز لذت جرعه ای محروم ماند

 نظر دهید »

تمرین سکوت از دیدگاه علی قاضی

03 آذر 1395 توسط لیلا

سال تمرین سکوت

آیت الله سید محمد حسینی همدانی صاحب تفسیر «انوار درخشان» می فرمود: « در مدرسه قوام حجره داشتم، مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه تنگ مدرسه حجره کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم، بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، فراغت بال برای تهجد و عبادت و خلوت نداشتند؛ در طول دوران تحصیل در مدرسه قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذارند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد.

در این مدت نزدیکی با مرحوم قاضی، حالات و جریاناتی از ایشان می دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و اصفهانی، در شخص دیگری ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که من از نزدیک در درس آنها و یا در کنار آنان تحصیل می کردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصمت می یافتم. احیاناً از دادن پاسخ نیز طفره می رفت و گاهی احساس می کردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا اینکه تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود، از استاد پرسیدم علت چیست؟

ایشان مدتها پاسخم را نداد بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که به جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم،باز به من چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند:

آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر وسلوک، سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی نیز باید گذشت؛

آقا سید محمد! من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آن را داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم، اینها اثرات آن دوران است! »

همگام بودن تحصیل و تهذیب

یکی از مسائلی که مورد تأکید مرحوم آقای قاضی بود و به شاگردانشان می فرمودند این بود که: « شما باید آن قدر درس بخوانید تا به درجه اجتهاد برسید.علتش این بود که اگر در آینده درهایی بر روی شما باز شد، نیاز به تقلید نداشته باشید. ممکن است عوالمی را مشاهده کنید که در صورت تقلید دچار مشکل شوید. »

 نظر دهید »

دعای قنوتاز ایت اله بهجت

03 آذر 1395 توسط لیلا

دعای قنوت نمازاز ایت اله بهجت

آقای قاضی می فرمودند این دعا را در قنوت نماز بخوانید:«اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.» خداوندا محبت خود را و محبت کسانی را که دوست داری و محبت کسی که تو را دوست دارد و عملی که مرا بسوی محبتت برساند را ؛ روزی ما بفرما و محبت خود را محبوب ترین چیزها نزد ما قرار بده.

 نظر دهید »

نجوا بامسیر عشق ووقایع خفته در ان

03 آذر 1395 توسط لیلا

نجوا بامسیر کربلا


کربلاکه میروی,واقعیتها را لمس میکنی,انجا میفهمی حفظ حجاب یعنی چه,زینب گونه بودن چقدر سخت استدر راهی که هیچ کس ههم فکر وعقیدهات دنیست,حفظ عفت یعنی چه,در کوفه,دلیل بی وفایی کوفیان راخوب درک میکنیبا اینکه عشق به اهل بیت داشتن,چرا حاضر شدن پشت پا به همه گفته هایشان بزنند,میفهمی دلیلانحرافشانعدم بصیرتبود,خود رادر میان مردم ان زمان میبینی,میبینی که در دوراهی انتخاب هستی,ماندن در قبیله نور یا پیوستن به قبیله ظلمت,اگر بصیرت نداشته باشی علا رغم ضجه زدن برا رسیدن به امام حسیندر لشکر کفر میمانی,وانجاست که حب اهل بیت استکه میتواندمانند حرشما رادر لحظه هاودقایق سرنوشت سازکمک کند وشما را به وادی اسلام برساند,وروحتان را با ارواح مومنین ومخلصین پیوند بزند,در کنار قبر مسلم وهانی که میمانی مظلومیتشان را درک میکنی, وبه خیانت قاضی شروی در حق اهل بیت پی میبریکه اگر گفته های این لکه سیاه تاریخ نبود,مردم کوفه به خیانت حکومت بنی امیه پی میبردن,انجاستکه بر مظلومیتهانیواربابش ضجه میزنی,ولی هیچ کس دلت را تسلی نمیدهد,اخر هرچه میرویدل بیشتر بیقرارزی میکندبه خا نه امام علی وچاهش که میروی رنجهای 25 گره وامیکنندروی قبرش که میروی دیگر گریه امانت نمیدهد,اخر این قصه تمام شدنی نیست مگر با امدنتگل در غم خفته تاریخ مهدی موعود

 نظر دهید »

خخواص عنبر نسائ

18 آبان 1395 توسط لیلا

تماس با من






طب اسلامی و ایرانی


یا ولی العافیة، نسئلک العافیة، عافیة الدین و الدنیا و الآخرة، بحق محمدٍ و آله الطاهرة







طب اسلامی و ایرانی


یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ‏ الطَّیِّباتِ‏ وَ اعْمَلُوا صالِحاً ./مومنون 51/ ای پیامبران از غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید(تأثیر غذای پاک و سالم در ایجاد زمینه ی انجام عمل صالح از این آیه فهمیده می شود)/. نظر بنده برای درمان بیماری ها اصلاح تغذیه است نه مصرف دارو، حتی داروهای گیاهی/هر چه اینجا نوشته می شود الزاماً طب اسلامی نیست، ممکن است اشتباه باشد// اما بنده: این وبلاگ برای افزایش اطلاعات طبی علاقمندان به طب اسلامی ایجاد شده. همه مطالب آن تحقیق این جانب است، و سعی می کنم بر بار علمی خود و این وبلاگ بیفزایم. شما هم اگر در این موضوع تحقیقاتی دارید، می توانید یاریگر نویسنده این وبلاگ باشید. در ضمن با بنده هم می توانید به این طریق مکاتبه کنید:h.maleki1352@gmail.com سعی می کنم در اولین فرصت به رایانامه های(ایمیل) شما جواب بدهم. حقیر در این زمینه هیچ ادعائی ندارم، با عنایت اهلبیت (علیهم السلام) و با توجه به مطالعاتم و به فراخور دانشم راهنمائیتان خواهم کرد. موفق باشید. «یا ولی العافیة، نسئلک العافیة، عافیة الدین و الدنیا و الآخرة، بحق محمدٍ و آله الطاهرة».










خلاصه آمار



مجموع نمایش‌ها

108287


مجموع بازدیدکننده‌ها

82479


نمایش‌های امروز

222


نمایش‌های دیروز

569


مجموع مطالب

28


مجموع نظرات

27


حاضرین در سایت

8


بایگانی

بهمن 1394 (3)
دی 1394 (3)
آذر 1394 (3)
آبان 1394 (3)
مهر 1394 (3)
شهریور 1394 (3)
مرداد 1394 (5)
تیر 1394 (4)
خرداد 1394 (1)


پیوندهای روزانه

پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!


پیوندها

ساخت وبلاگ جدید در blog.ir
نرم افزار مهاجرت به blog.ir
وبلاگ رسمی شرکت بیان
صندوق بیان
طب اسلامی و ایرانی/بلاگفا



طبقه بندی موضوعی


درمان و درد
(20)

تغذیه سالم
(6)

خواص میوه ها و سبزی ها
(1)

خواص دارویی
(3)


کلمات کلیدی



تغذیه

غذا

آب

معده

زنان

ادرار

جنسی

آداب غذا خوردن

پوست

مو

ادراری

طب سنتی

ورزش

میوه

صورت

ویروس

عفونت

خون

سبزی

گرما

تشنگی

هورمون

سرطان

سبیل

ریش

دستگاه تناسلی

تهوع

مرد

سرما

ادویه



آخرین مطالب





راهکارهای افزایش قوای جنسی



درمان بى‏ اشتهایى‏



داروهای گیاهی و شیمیائی سرماخوردگی



تشخیص و درمان کبد چرب



خواص میوه ی بهشتیِ انار



درمان هیرسوتیسم در طب نوین و سنتی



خواص عنبر نسارا



خواص طبی ریش برای مردان



بیماری لینکن پلان و درمان آن



درمان اعتیاد به تریاک(افیون)


پربیننده ترین مطالب





خواص درمانی نوره کشیدن



علل و درمان باد کردن شکم



درمان نفخ شکم و معده



درمان زردی نوزادان



بیماری لینکن پلان و درمان آن



خواص عنبر نسارا



علل و درمان عفونت ادراری



علل و درمان تعریق زیاد



آفت دهان و درمان آن



درمان تشنگی در ماه مبارک رمضان


محبوب ترین مطالب





راهکارهای افزایش قوای جنسی



علل سوزش ادرار و درمان آن



آفت دهان و درمان آن



علل و درمان عفونت ادراری



خواص طبی ریش برای مردان



درمان هیرسوتیسم در طب نوین و سنتی



درمان بیماری ایدز



درمان اعتیاد به تریاک(افیون)



مصرف همزمان غذاها



تغذیه مادران شیر ده


مطالب پربحث‌تر





خواص درمانی نوره کشیدن



خواص طبی ریش برای مردان



مصرف همزمان غذاها



راهکارهای افزایش قوای جنسی



علل و درمان بی خوابی



اصلاح تغذیه



سلامت غذاهای نذری



بهداشت تخلیه



تشخیص و درمان کبد چرب



علل و درمان باد کردن شکم


آخرین نظرات





سلام من چهارده سالم است به بیماری …



شب عاشورا آب بود حتی یاران امام …



مردک نوشتی که اینها نتیجه تحقیقات …



سلام. ازکجا بدانیم کدام گیاهان در …



من بعد نوره که حنا میزنم.تمام بدنم …



با سلام، خانم یا آقای خالقی از …



خیلی مطالبتون خوب بود



با سلام وتشکر فراوان.در کتاب منتی …



نوره رشدموهاروکاهش میده یانه؟!



استاد اغلب غذاهای مفید برای کبد …






خواص عنبر نسارا

hashem maleki | چهارشنبه, 25 آذر 1394، 02:37 ق.ظ



خواص عنبر نسارا



عنبر نساء(نسارا) همان پشگل الاغ ماده است که از خواص دارویی عجیبی برخوردار است. این ماده ی به ظاهر مشمئز کننده، بهترین دارو برای خشک کردن زخم های عمیق ناشی از سوختگی و جراحت می باشد، همچنین برای بر طرف کردن عفونت رحمی(مهبلی) و عفونت ریه از دود آن بهترین بهره ها را می توان برد.
بزرگتر ها یادشان می آید که این ماده در چندین سال قبل برای درمان و بهبود زخم ختنه استفاده می شد. برخی گوش درد را با دود سیگار آرام می کردند، غافل از این که دود سیگار منفعت دود عنبر نسا را ندارد.
بعد از راه اندازی پایگاه، یک نکته جالب توجّه برایم آن بود که در موارد نسبتاً زیادی، کاربران با جستجوی واژه «عنبر نسارا» وارد پایگاه شده اند؛ به خصوص که به فرض دانستن خواص این دارو، در این دوره و زمانه پیدا کردن آن کار راحتی نیست. به هر حال به احترام این کاربران عزیز، شرح مختصری درباره عنبر نسارا تقدیم می شود.



 نظر دهید »

سخنان ایت اله قاضی پیرامون نما.اول وقت

17 آبان 1395 توسط لیلا

عرفان علامه قاضی
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی‌المومنین



نماز اول وقت، اول وقت فضیلت نماز است و نه اول وقت ادای نماز


هدف، رساندن انسان به مقام شامخ اوست که خصلت‌های خدای‌گونه است و بس. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمومنان علی علیه السلام فرمودند یا علی با وضوی کامل در اول وقت اقامه نماز کن و نماز را از اول وقتش به تاخیر نینداز چون تاخیر نماز بدون علت خداوند قهار را به خشم خواهد آورد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید وقتی آفتاب از نصف النهار گذشت درهای آسمان گشوده میشود و دعا در این هنگام مستجاب میگردد پس خوشا به حال کسی که در این ساعت عمل صالح از او بالا رود ضمانت پیامبر اکرم برای نماز گزار دراول وقت: پیامبراکرم فرمود هیچ بنده ای نیست که اهتمام به اوقات نماز نماید و مواضع آفتاب را برای وقت نمازش وقت کند مگر اینکه من ضمانت می کنم برای او در دم مرگ راحتی راه و دفع و رفع هموم و تألم و اندوه و نجات آتش را.



در نامه ای که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برای محمد ابی بکر، زمانی که او را به ولایت مصر گمارده بود، نوشت. می فرماید:



مراقب اوقات نمازت باش و آن را در وقت مقرر خود به جا آور، به خاطر فراغت قبل از وقت نماز اقدام به اقامه آن نکن و همچنین به خاطر کاری که داری آن را به تاخیر نینداز برای نمازت اهمیتی خاص قائل شو و حساب جدایی، برای آن باز کن و هرگز نمازت را تابع چیزهای دیگر قرار نده، بلکه سعی کن همه چیز را تابع وپیرو نماز کنی زیرا مردی از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) از اوقات نماز پرسید حضرت چنین فرمود جبرئیل در هنگام زاول شمس که آفتاب مقابل حاجب و ابروی راست او بود نازل شد. سپس جبرئئل وقت نماز عصر آمد که در آن هنگام سایه هر چیز به قدر و اندازه ی خود آن چیز گردیده بود. سپس نماز مغرب را وقتی که خورشید غروب کرد به جا آورد. آنگاه نماز عشاء را هنگامی که حمره مغربیه زایل شد، خواند وبه جا آورد و سپس نماز صبح را هنگامی که

 نظر دهید »

فضیلت روضه امام حسین

17 آبان 1395 توسط لیلا

مرحوم حضرت آیت الله العظمی علامه سید علی قاضی(رضوان الله تعالی علیه):

روضه حضرت امام حسین(علیه السلام):



در تعزیه داری و زیارت حضرت سید الشهدا(علیه السلام) مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو سه نفر باشد،اسباب گشایش امور است.اگر از اول عمر تا آخرش،در خدمت آن بزرگوار،از تعزیت و زیارت و غیر آن،به جا بیاورید،هرگز حق آن بزرگوار ادا نمی شود؛و اگر هفتگی ممکن نشد،دهه اول محرم ترک نشود

 نظر دهید »

شهادت خفته در بقیع امامحسن

17 آبان 1395 توسط لیلا

چگونگی شهادت امام حسن علیه السلام

حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن علیه السلام گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم چنان وجود امام حسن علیه السلام مانع از به اجرا درآوردن برخی از نیّات پلید آنان بود. از جمله اهدافی که معاویه دنبال می کرد تعیین جانشین برای خود بود. وی از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح نامه او با امام حسن علیه السلام بود وحشت داشت و می دانست که اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دست بزند، بدون شک با مخالفت شدید حسن بن علی علیه السلام روبه رو خواهد شد. بر این اساس تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام علیه السلام را به شهادت برساند. پس از بررسی های زیاد جعده همسر امام حسن علیه السلام را مناسب ترین فرد برای تحقق بخشیدن به این هدف پلید دید. آن گاه به صورت محرمانه و با ارسال صدهزار درهم به جعده، به او قول داد که اگر امام حسن علیه السلام را به شهادت برساند او را به همسری یزید درخواهد آورد. بدین وسیله جعده آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد و طولی نکشید بر اثر آن، امام حسن علیه السلام به شهادت رسید.

وصیت امام حسن علیه السلام

چون امام حسن علیه السلام را مسموم کردند و حال او دگرگون شد برادرشان امام حسین علیه السلام به بالین آن حضرت حاضر شدند. وقتی جویای احوال او گشتند امام حسن علیه السلام فرمودند: «خود را در اوّلین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیا می بینم». در ادامه، این گونه وصیت فرمودند: «گواهی می دهم به وحدانیت خدا و این که برای او شریکی نیست و تنها او سزاوار پرستش است. هرکه اطاعت او را در پیش گیرد رستگار می شود و هرکه نافرمانی اش کند گم راه می گردد و کسی که از گناهان و تقصیراتش به نزد او توبه کند هدایت می شود. ای حسین،جنازه مرا در کنار جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دفن کن به شرط آن که کسی مانع این کار نباشد. اگر تو را از این کار باز داشتند مبادا بر آن پافشاری کنی؛ چون راضی نیستم به خاطر این کار قطره ای خون به زمین ریخته شود».

اشعار امام حسین علیه السلام در سوگ برادر

وقتی از دفن جنازه امام حسن علیه السلام در کنار مرقد جد بزرگوارش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم جلوگیری کردند، امام حسین علیه السلام دستور دادند جنازه را به بقیع منتقل کردند و آن را در کنار قبر جده اش فاطمه بنت اسد در خاک نهادند. طبق روایت ابن شهر آشوب وقتی امام حسین علیه السلام از دفن جنازه برادر فارغ شد اشعاری به این مضمون در سوگ برادر بر زبان جاری فرمودند: «حالا که بدن مطهّر تو را با دست خود کفن کرده، در قبر گذاشتم از این بعد چگونه می توانم شاد باشم و خود را آراسته سازم یا از زینت ها و امکانات دنیا بهره گیرم؟ من از این به بعد همواره در سوگ تو اشک خواهم ریخت و اندوهم در فراق تو طولانی خواهد شد. غارت زده کسی نیست که مالش را به غارتت برده اند؛ بلکه غارت زده کسی است که مصیبت مرگ برادر را دیده باشد».

فضیلت و آثار گریه بر مصیبت امام حسن علیه السلام

ابن عباس روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «آن گاه که فرزندم حسن مجتبی را با زهر شهید کنند تمام ساکنان آسمان وزمین بر او سوگوار می شوند. بدانید سوگواری و گریه بر مصیبت های فرزندم حسن بسیار فضیلت دارد. هرکس در مصیبت او گریه کند چشمان او در روزی که همه دیده ها نابینا خواهند بود روشن و بینا خواهد شد و دل او در روزی که تمام دل ها اندوهناک خواهند بود از غبار اندوه پاک خواهد شد و هرکس که مرقد او را در بقیع زیارت کند، قدم های او در پل صراط، در روزی که قدم ها بر آن لرزان شوند، از لغزش در امان خواهد ماند».

وصایای آموزنده امام حسن علیه السلام به جُناده

جُنادَةِ بن اَبی اُمَیه پس از مسموم شدن امام حسن علیه السلام به حضور آن حضرت رسید. پس از احوال پرسی، به امام علیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مرا موعظه کن. امام حسن مجتبی علیه السلام مطالب بسیار مهمّی بیان کردند و از جمله فرمودند: «ای جُناده خود را برای سفری که در پیش داری پیش از فرا رسیدن اجل مهیا کن. بدان تو همواره دنیا را طلب می کنی و مرگ هم تو را طلب می کند. اندوه روزی را که هنوز نرسیده است بر روزی که در آن هستی بار مکن… بدان در مال حلال دنیا حساب و در حرام آن کیفر و عقاب و در اموال شبهه ناک عتاب هست… برای دنیای خود به گونه ای تلاش کن که گویی همیشه در آن باقی خواهی ماند و برای آخرت به گونه ای کار کن که گویی همین فردا خواهی مُرد. اگر طالب عزّت بی عِدّه وعُدّه و هیبت بی مُلک و سلطنت هستی از خواری و ذلّت گناه و نافرمانی خدا پرهیز کن و به اطاعت از فرمان او خود را ملزم ساز».

آخرین گریه امام حسن علیه السلام

نقل شده است چون زهر در بدن مبارک امام حسن علیه السلام اثر کرد و حالت احتضار بدو دست داد، ناگهان اشک از چشمان آن حضرت سرازیر شد. حاضران عرض کردند: «ای فرزند رسول خدا، آیا شما نیز با این مقام و منزلت و قرابتی که با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم دارید و با این همه عبادات و اطاعات در این لحظات گریه می کنید؟ حضرت فرمودند: «من برای دو چیز گریه می کنم: اوّل برای هیبت و وحشت روز قیامت که بسیار سخت است، دوّم به سبب فراق و دوری از دوستان که این نیز کار مشکلی است».

فضائل و مکارم امام حسن علیه السلام

امام حسن علیه السلام عقل مجسم

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به مناسبت های مختلف در توصیف امام حسن مجتبی علیه السلام سخن گفته اند؛ از جمله فرمودند: «اگر قرار بود عقل به صورت یک انسان تجسم پیدا کند به صورت امام حسن علیه السلام ظاهر می شد».

امام حسن علیه السلام ، شبیه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: «اَشْبَهْتَ خَلْقی و خُلْقی؛ تو به لحاظ صورت و سیرت به من می مانی.

بردباری امام حسن علیه السلام

از صفات برجسته

 نظر دهید »

نکاتی پیرامون جلوگیری از گناه از دیدگاه ایت اله بهجت

16 آبان 1395 توسط لیلا

چند نکته برای جلو گیری از گنا ه از ایت اله بهجت
از غذای خود از نظر کم و کیف ، کم کنید و از خوردن غذاهای محرک بپرهیزید ، خصوصا شبها ، و بین الطلوعین مقداری قدم بزنید ، ورزش در هوای آزاد نمایید و از نظر فکر و نظر در مناظر مهیج خود داری نمایید و برای ازدواج به نحو آسان اقدام کنید و با توبه و تضرع به درگاه خداوند مهربان و توسل به امام عصر (عج) از خداوند بخواهید که شما را از گناه حفظ فرماید.

 نظر دهید »

نکاتی پیرامون سفر عشق

16 آبان 1395 توسط لیلا

نکاتی که خوب است زنان در پیاده‌روی اربعین رعایت کنند


برای جلوگیری از گم‌شدن احتمالی، نقشه مسیرها را در گوشی خود ذخیره کرده و به همراه داشته باشید و محل قرارهایتان را ترجیحاً پیش از ورودی شهرها بگذارید تا مجبور نشوید در شلوغی و نابلدی مسیر و کوچه‌های بدون نام و عنوان، به دنبال دوستان خود بگردید.



سبک زندگی فردا: اربعین، زمان وصل است؛ هنگامه شور و غوغا؛ موعد احساس است، بعد از چهل روز عزاداری عقلانی. میلیون‌ها عاشق، از سراسر جهان عازم نورانی‌ترین نقطه عالم می‌شوند تا نوای «اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین» خود را به گوش جهانیان برسانند. در ادامه این یادداشت را به نقل از مهرخانه بخوانید.




نکاتی که خوب است زنان در پیاده‌روی اربعین رعایت کنند


پیاده‌روی اربعین، حماسه است؛ حماسه عاشقی در سکوت، حماسه صبر و استقامت، حماسه ایثار و محبت، حماسه تحمل دشواری‌ها برای رسیدن به محبوب خدا؛ و شاید به این دلایل و هزاران دلیل نادانسته دیگر است که امام حسن عسکری علیه‌السلام، زیارت اربعین را یکی از پنج علامت مؤمنین بیان کرده‌اند.

در این مسیر سخت، زنان نیز همراه و هم‌پای مردان، به راه می‌افتند؛ به عشق درک مسیر و به شوق دیدار حرم مولا، اما آ‌ن‌چه که مهم است، رعایت نکاتی ساده برای سلامت طی‌کردن این مسیر معنوی است؛ مسیری که سختی‌های خود را دارد، ولی لازم است به بهترین شکل ممکن طی شود تا هم به راحتی به پایان شیرین خود برسد و هم حظ معنوی لازم از آن برده شود.

نکاتی که در ذیل بدان اشاره می‌شود نکاتی عمومی و بعضاً خاص زنان است که عمل به آن، طی این طریق را هموارتر خواهد ساخت.

آمادگی برای سفر
1. به خاطر داشته باشید که این مسیر، مسیری هموار نیست و قصد شما هم سفر تفریحی یا زیارتی صرف نیست. در این سفر، مسیر مهم‌ترین مرحله سفر است؛ پس لازم است اقدامات امنیتی مناسب را اندیشیده باشید. از مهم‌ترین این اقدامات، ثبت‌نام در یک کاروان معتبر و همراهی با آن است. بنابه توصیه وزارت خارجه و سازمان اوقاف، سفر انفرادی به عتبات برای مردان نیز ممکن است با مشکلات و خطراتی همراه باشد، و این در مورد زنان به مراتب بیشتر خواهد بود.

2. معاون عتبات عالیات مرکز پزشکی حج و زیارت توصیه کرده است، 10روز پیش از آغاز سفر واکسن مننژیت بزنید؛ اگر با کودکانتان عازم این سفرید حتماً این توصیه را جدی بگیرید.

3. تمام لوازم مورد نیاز خود را در یک کوله پشتی که حمل آن برایتان سخت نباشد، قرار دهید. دقت داشته باشید که این بار را تا انتهای سفر خودتان باید حمل کنید، پس فقط ضروریات را به همراه داشته باشید.

4. بردن خوراکی، با وجود موکب‌های فراوانی که در مسیر وجود دارد، حمل بار اضافی است. تنها مقداری خشکبار برای تأمین انرژی ازدست‌رفته‌تان کافی است. البته اگر با کودکتان عازم این مسیرید، حتماً لوازم و خوراکی‌های ضروری و مورد نیاز را به همراه داشته باشید؛ شاید بعضی از غذاها را دوست نداشته باشد.

5. برداشتن داروهایی ضروری (فشارخون، دیابت، قلب و…)، به همراه تعدادی مسکن و قرص سرماخوردگی، پماد ضدحساسیت، شل‌کننده عضلات، پماد ضدعرق‌سوزی و در صورت نیاز باند هم خوب است. البته به خاطر آب‌وهوای سرد و آفتاب تند روز عراق، کرم ضدآفتاب و نرم‌کننده هم به همراه داشته باشید و ترجیحاً از پوشیه یا چادرهای نقاب‌دار برای جلوگیری از سوز عصرگاهی و آفتاب ظهر استفاده کنید. به همراه داشتن چتر، خصوصاً از نوع بزرگ و دست‌وپاگیر آن چندان توصیه نمی‌شود.

6. برای خودتان و بیشتر برای کودکانی که به همراه دارید، حتماً لیموترش و نمک را فراموش نکنید؛ چکاندن چند قطره آب لیمو بر روی غذاهای گوشتی تا حد زیادی از مسمومیت احتمالی آن‌ها جلوگیری کرده و مانع مشکلات بعدی خواهد شد. به همراه داشتن مقداری عسل، در بطری‌های نوشابه هم مفید خواهد بود.

7. اگر به خاطر کودکتان مجبور به آوردن باری بیشتر از حجم کوله‌تان هستید، بهترین راه‌حل به همراه آوردن کالسکه کودکتان است. این کار باعث می‌شود هم از زحمت بغل‌کردن او در امان باشید و هم مقداری از بار را بر روی کالسکه به دنبال خود بکشید.

8. در صورت به همراه بردن کودکان با خود، حتماً نام و نام خانوادگی والدین، نام کاروان و شماره تماسی از خود را در برگه‌ای نوشته و به گردن کودک آویزان کنید.

9. به همراه داشتن ملحفه و ماسک هم در طول مسیر بی‌فایده نخواهد بود؛ در صورتی که جا دارید و احساس نیاز می‌کنید، یک پتوی سفری کوچک یا کیسه‌خواب هم برای مواقع اضطراری احتمالی به همراه داشته باشید.

10. حتماً‌ 3 الی 3 چفیه و یک حوله متوسط (استخری کوچک) بیاورید. چفیه علی‌رغم فضای اندکی که اشغال می‌کند، کاربردهای زیادی دارد. پوشاندن سر و گردن، خشک‌کردن دست و صورت و انداختن روی بالش‌های خواب و استفاده به جای سجاده و حتی حوله، از موارد مصرفی چفیه است؛ اگر راحتید می‌توانید چند چفیه را جایگزین خیلی از لوازمتان کنید.

11. لوازمی مانند قاشق و چنگال و یک چاقوی کوچک و استکان یا لیوان کوچک نشکن و دسته‌دار، مسواک و خمیردندان کوچک سفری و صابون کوچک ترجیحاً مایع، ژل ضدعفونی‌کننده و چند شامپوی کوچک هتلی، مهر و جانماز جمع‌وجور، دستمال‌کاغذی خصوصاً دستمال مرطوب و لوازم بهداشتی ضروری را نیز فراموش نکنید. دقت داشته باشید که بیشتر سرویس‌های بهداشتی مسیر، آفتابه دارند؛ درصورتی‌که با این شیوه راحت نیستید، لازم است که مقداری شلنگ به همراه خود داشته باشید.

12. اگر سفربرو حرفه‌ای هستید، قرآن و مفاتیح و قلم دفتر، همراه جدانشدنی شما خواهند بود؛ هرچند امروز روز، تلفن‌های همراه بسیاری از این اقدامات را انجام می‌دهد، اما گاهی فرد با دست گرفتن قرآن راحت‌تر است. می‌توانید از تلفن همراهتان به عنوان پخش‌کننده صوتی برای شنیدن سخنرانی، مداحی، دعا و قرآن در طول مسیر پیاده‌روی استفاده کنید؛ پس حتماً پیش از سفر آن را به هرآن‌چه دوست دارید مجهز کنی

 نظر دهید »

مناجات ایت اله حسن زاده املی

16 آبان 1395 توسط لیلا

مناجات عارفانه

الهى آدم شب کور کجا و عبد شکور کجا؟ که شب کور شکور نباشد.
الهى ، خروس را در شب خروش نباشد و حسن خاموش باشد!
الهى ، مس سگ اصحاب کهف بى طهارت روا نبود، و حسن را طهارت نباشد؟!
الهى ، نماینده ات فرمود: (( القلب حرم الله )) ، حرمت را حفظ بفرما!
الهى ، با همه شیرین زبانى و شیرین کارى ام ، نمى دانم چه کاره ام .
الهى ، (( سبحانک و تعالیت )) ، قطره ماء مهین را چه مَنیتى و چه مُنیَتى ؟!
الهى ، شکرت که نداى (( یا ایتها النفس المطمئنه )) را لبیک مى گویم .
الهى ، شکرت که هر کتابى را مى خوانم ، کتاب وجود خودم را مى خوانم .
الهى ، جهان زندان رندان است ، و جهانیان بهشت آنان ؛ ما را با رندان بدار!
الهى ، چه عذابى از حجاب سخت تر است ؛ به حق خودت از جهنم حجابم وارهان !
الهى شکرت که از تنهایى و خلوت لذت مى بریم ، چه ، تنها از خلوت وحشت دارد.
الهى ، حسین شیر خوار حسن را به حسن ببخش و حسن را به شیر خوار حسین .

منبع:الهی نامه. به نقل از جلد سوم پندهای حکیمانه

 نظر دهید »

سخنان اقای پناهیان در موردپیاده روی اربعین

15 آبان 1395 توسط لیلا

پیاده روی اربعین» ثبت شده است




|بیان ها>سخنرانی>اخلاق و معنویت | |قطعه ها>فضای مجازی | 95/08/12





جملۀ اصلی زیارت اربعین چیست؟

شاید عصارۀ زیارت اربعین جملۀ «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ» باشد که اعلام آمادگی برای نصرت است!/ در زیارت اربعین «اعلامِ حضور ما» در کربلا مهم است؛ لذا «سلام می‌دهیم» و برمی‌گردیم + یک پیشنهاد مهم! / زائرین اربعین به یک زیارت مختصر در کربلا کفایت کنند و بروند؛ تا سایر مؤمنین هم بتوانند بیایند زیارت کنند/ اگر در اربعین، به‌خاطر ازدحام نتوانستیم وارد حرم شویم، عیبی ندارد؛ عتبه بوسی می‌کنیم و برمی‌گردیم/ برای زیارت اربعین، یک پیشنهاد هم دارم










|نوبت شما>تولیدات شما>کلیپ تصویری | 95/08/11





کلیپ تصویری | این سفر، سفر عادی نیست

امام حسین(ع) ممنونت هستیم. ما را انداختی تو راهی یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر انتظارشان دارد به سر می‌آید. ناله‌های مادرت فاطمه زهرا(س) دارد ثمر می‌دهد…











|دیدگاه ها>اخلاق و معنویت | |قطعه ها>فضای مجازی | 95/08/10





اگر میلیون‌ها دلار برای کارهای مختلف فرهنگی خرج کنیم، یک‌درصدِ زیارت اربعین، فایده و اثر ندارد!

راز ارزش زیارت امام حسین(ع) چیست؟/ هرکسی می‌خواهد حرم امام حسین(ع) را با معرفت بیشتر زیارت کند، باید به این راز و حقیقت و گوهر مرکزی توجه کند!/ رازِ این‌همه التهاب در عزاداری و این‌همه ثواب برای زیارت حسین(ع) این است که به «امامِ» ما بی‌احترامی و ظلم شده/ اصلی‌ترین درس عاشورا «امامت» است نه عبادت! عبادتی که در نتیجۀ امامت و ولایتمداری نباشد، عبادت دروغین خواهد بود، ابلیس هم 6هزار سال نماز خوانده بود، اما این‌همه عبادت او را نجات نداد، چون ولایت ولیّ خدا را نپذیرفت/ اربعین دارد امامت را جا می‌اندازد! وقتی امامت جا افتاد، اخلاق و عبادت هم درست می‌شود؛ وقتی امامت جا افتاد، جامعۀ بشری نجات پیدا می‌کند!/ اربعین پادگان تربیت سربازانِ امامت است/ با سفر اربعین، پیوند خودتان را با «امامت» تقویت کنید










|بیان ها>سخنرانی>اخلاق و معنویت | |قطعه ها>فضای مجازی | 95/08/09





برخی می‌گویند: آیا لازم است در اربعین به کربلا برویم؟ خُب یک وقتی می‌رویم که خلوت‌تر باشد!

فقط این نیست که به حرم برسی؛ مهم اینست که جمعیت را زیادتر کنی، این تجمع مؤمنین خیلی مهم است؛ چون باعث پیروزی حق می‌شود!/ مهمترین شرط احقاقِ حق و ظهور، جمع شدن مردم است/ اما شرط بعدی، همدلیِ جمعیت و باطن و نیّت این حرکت است؛ خیلی باید روی باطن و نیت کار کنیم!/ آیا نیت ما در مورد کمک به حسین(ع) صادقانه است؟/ هر قدمی که به سمت حرم برمی‌داری بگو: حسین! من راست می‌گویم: آمادۀ جانفشانی ام










|بیان ها>سخنرانی>ولایت و سیاست | |قطعه ها>فضای مجازی | 95/07/11



در جمع موکب‌داران ایرانی و عراقی در حرم مطهر رضوی

پناهیان: تحقق پیش‌بینی امام(ره) دربارۀ اتحاد ملت ایران و عراق بعد از صدام/ زیارت اربعین در آینده پایه معنویت خواهد بود / پایۀ اصلی معنویت اربعین، محبت و ایثار موکب‌داران است/ اثر پیاده‌روی اربعین را به‌وفور در جوانهایمان دیده‌ایم/ با معرفی حسین(ع) به جهانیان، زمینه را برای ظهور فراهم کنیم/ در پاسخ وهابی‌ها می‌گوییم: ما با حسین(ع) از دینمان محافظت می‌کنیم










|کتابخانه>مستندات>امام خامنه ای | 94/09/09



مقام معظم رهبری: کاش همراه زوار پیادۀ اربعین بودیم/ فرماندهی مرزبانی: نیازی به ویزا نیست/ پناهیان: وقتی می‌توانم با سه روز پیاده‌روی قدرت اسلام را تقویت کنم، چرا نیایم؟!

«جا دارد امثال بنده که از اینجور حرکتها محرومیم، عرض کنیم که: «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزا عظیماً» کاش ما هم پیش شما بودیم و از این فوز عظیم بهره‌مند می‌شدیم! »









|یادداشت | 94/09/09



سفرنامه اربعین 94 حجت الاسلام پناهیان/یادداشت سوم-7 آذر94:

اربعین نمایشگاهی از خوبی‌های تاریخی اهل عراق/ظرفیت بالای اهل عراق برای زمینه‌سازی ظهور/خدا از این ملت مهربان تشکر خواهد کرد و پایتخت حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) را در این خاک پاک قرار خواهد داد!









|یادداشت | 94/09/09



سفرنامه اربعین 94 حجت الاسلام پناهیان/یادداشت دوم-7آذر94:

در پیاده‌روی اربعین به چه فکر کنیم؟/ جامانده‌های اربعین به چه فکر کنند؟









|بیان ها>سخنرانی>ولایت و سیاست | 94/09/08



پناهیان: اگر در سه روز پیاده‌روی شرکت نکنم، چه جوابی دارم بدهم؟! / در خانه‌اش نشسته، میگوید: «آیا راه باز میشه؟»/ فوقش راه نبود، بگو: «آقا! من تا اینجا آمدم، راه نبود، برگشتم.»/ باید به جهان نشان دهیم حسین(ع) برای ما چقدر قیمت دارد و بر قدرت امت اسلام بیفزاییم!+ کلیپ صوتی

 نظر دهید »

سخنان بزرگان

15 آبان 1395 توسط لیلا

س خنان ایت اله بهجت
باید هر کسی در شبانه روز، مقداری از وقت خود را صرف تحصیل علوم دینیه کند، ولو به فرض، یک ساعت در شبانه روز. [فیضی از ورای سکوت: 156]

22) ابتلائات برای این است که یقین پیدا کنیم. [نکته های ناب: 75]

 نظر دهید »

بصیرتدر کلام اقا

15 آبان 1395 توسط لیلا

بصیرت

بصیرت اصلی ترین نیاز امروز جامعه ما است . مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای






تذکر لازم و مهم مقام معظم رهبری در 12 آبان


1- برخلاف آنچه این روزها، برخی از جریانات سیاسی به غلط تصور و یا به عمد القاء می‌کنند، بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب که در دیدار اخیر و پرشور دانش‌آموزان و دانشجویان با ایشان ایراد شده بود، مجموعه‌ای از چند‌جزء جدا از هم و بی‌ارتباط با یکدیگر نیست که کسانی بتوانند و یا در پی آن باشند، بخشی از آن را به میل و دلخواه خود برجسته کرده و بخش‌های دیگر را که تفسیرکننده و توضیح‌دهنده بخش مورد نظر است، وانهاده و نادیده بگیرند. بیانات اخیر حضرت آقا مانند سایر رهنمودهای ایشان، یک مجموعه هماهنگ است که اجزاء آن با یکدیگر پیوندی ارگانیک دارند و هر جزء در کنار و در پیوست با سایر اجزاء قابل تعریف است. در مثل مناقشه نیست، از این روی به‌عنوان مثال- و فقط به‌عنوان مثال- و برای تقریب ذهن می‌توان به داستان معروف آن ژولیده دوره‌گرد اشاره کرد که از او پرسیدند؛ چرا نماز نمی‌خوانی؟ پاسخ داد؛ در کلام خدا آمده است «لا تقربوا الصلوه… به نماز نزدیک نشوید» گفتند اما، این آیه دنباله «و انتم سکاری… در حالی که مست هستید» هم دارد، یعنی در حال مستی نماز نخوانید. مدعی گفت؛ مگر بخش اول، دستور خدا نیست؟ چه گناهی دارم اگر به این دستور عمل کرده باشم؟! او را گفتند؛ این بخش از بخش دوم جدا نیست و اگر چنان کنی، نه فقط بخشی از فرمان خدا را بجای نیاورده‌ای، بلکه مصداق آنانی هستی که به بعضی از آیات ایمان آورده و به برخی دیگر کفر می‌ورزند- نومن ببعض و نکفر ببعض- و این، شیوه کافران و منافقان است.
2- رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات آن روز- 12 آبان ماه- و به عنوان «یک تذکر مهم و لازم» فرمودند؛
«هیچ کس نباید این مجموعه مذاکره‌کنندگان ما را با مجموعه شامل آمریکا- همان شش دولت، به اصطلاح پنج بعلاوه یک- سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها ماموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچه‌های خودمان هستند، بچه‌های انقلابند، یک ماموریتی را دارند انجام می‌دهند. کار سختی هم هست [که] بر عهده اینها است؛ دارند با تلاش فراوان آن کاری را که بر عهده آنها است انجام می‌دهند. بنابراین نباید ماموری را که مشغول یک کاری است و مسئول یک فرایندی است مورد تضعیف یا توهین یا بعضی از تعبیراتی که گاهی شنیده می‌شود- که اینها سازشکارند، و مانند اینها- قرار داد؛ نه، این حرف‌ها نیست.»
این تذکر «مهم» از آن روی «لازم» و ضروری بوده و هست که مجموعه مذاکره‌کنندگان کشورمان به گفته حضرت آقا که همه شواهد نیز گواه آن است؛ «ماموران دولت جمهوری اسلامی ایران» و «بچه‌های انقلاب» هستند و ماموریت «سخت» و «مهمی» را برعهده دارند و بدیهی است که اتهام «سازشکاری» به آنان، نه فقط «گناه» و جرمی نابخشودنی است بلکه دستکم 3 پیامد خطرناک و پرآسیب نیز به دنبال خواهد داشت. اول؛ دلسردی تیم مذاکره‌کننده و پیدایش احتمالی این احساس در آنها که کسانی در داخل کشور اصرار دارند، تلاش و زحمات آنان را نادیده بگیرند و بدتر و خطرناکتر آن که مأموران اعزامی نظام به خط‌مقدم چالش با دشمن را غیرقابل اعتماد معرفی کنند! و دوم؛ این که دشمنان بیرونی و حریف به توهم «سازشکار»! بودن تیم مذاکره‌کننده کشورمان! مذاکرات را جدی نگرفته و به خیال موهوم خود، با وقت‌کشی در پی بهره‌کشی باشد! و سوم؛ پیدایش این توهم در حریف که مأموران اعزامی جمهوری اسلامی ایران، در چالش پیش‌روی، نماینده تمامی مردم و جریانات سیاسی درون نظام نیستند! و پیامدهای ناگوار دیگری که تلقی عدم انسجام داخلی، وجود حاکمیت دوگانه در کشور و ناهمراهی ملت در حمایت از تیم‌ مذاکره‌‌کننده و… از جمله آنهاست که اشاره به آن از محدوده این نوشته محدود بیرون است.
3- و اما، بیانات اخیر حضرت آقا شامل بخش‌های فراوان دیگری هم بود که به هشدار و برشمردن «باید»ها و «نباید»ها در مذاکرات یاد شده با گروه کشورهای 1+5 اختصاص داشت و این هشدارها به وضوح حکایت از آن دارند که نه فقط راه نقد منصفانه و دلسوزانه در چرخه مذاکرات پیش‌روی بسته نیست، بلکه این نقدها اگر منصفانه و دلسوزانه و بیرون از غرض‌ورزی‌ها و قبیله‌گرایی‌های سیاسی باشد، می‌تواند تیم مذاکره‌کننده کشورمان را در مأموریتی که برعهده دارند، تقویت و پشتیبانی کند. ایشان در بخشی از سخنان آن روز خود می‌فرمایند؛
«هر کاری که به مصلحت کشور باشد و مسئولین کشور انجام بدهند، ما از آن کار حمایت می‌کنیم، کمکشان می‌کنیم، دعایشان هم می‌کنیم، لکن توصیه هم می‌کنیم، هم به آحاد مردم، هم بخصوص به شما جوان‌های عزیز که چشم و گوش‌ها را باز کنید. هر ملتی با آگاهی، با هوشیاری، با بیدار ماندن و به خواب نرفتن می‌تواند به اهداف والای خود دست پیدا کند.»
رهبر معظم انقلاب در این فراز از بیانات مهم و سرنوشت‌ساز خود تأکید می‌فرمایند «از هر کاری که به مصلحت کشور باشد و مسئولین کشور انجام بدهند، حمایت می‌کنیم». و این به معنای آن است که اولاً؛ علی‌رغم دلسوز و مورد اعتماد بودن مسئولان محترم، احتمال خطا در اقدامات آنان وجود دارد. ثانیاً؛ این خطاهای احتمالی نمی‌تواند مورد تأیید باشد و ثالثاً؛ از آحاد مردم می‌خواهند که با «چشم و گوش باز» و هوشیاری و بیداری به صحنه بنگرند. بنابراین به آسانی و بدون کمترین ابهامی می‌توان نتیجه گرفت به همان اندازه که «تخریب» و اتهاماتی نظیر «سازشکاری» به تیم مذاکره کننده کشورمان مذموم و ناپسند است، «هوشیاری و دقت» در این عرصه که نقد منصفانه و دلسوزانه ترجمان دیگر آن است، ضروری و حیاتی خواهد بود.
4- نکته درخور توجه این که نسبت «سازشکاری» به مسئولان دلسوز و فرزندان اسلام و انقلاب، یک «اتهام» است و «مسئول سازشکار» قابل طرد است که باید از مسئولیت کنارگذارده شود. اما، مسئول دلسوز و فداکار در صورت خطا، «قابل نقد» است و این نقد اگر دلسوزانه و خیرخواهانه باشد، نقش تقویت کننده دارد و نه تضعیف کننده. و این نک

 نظر دهید »

ارزش کار وارزش همه جابه ان در زندگی

11 آبان 1395 توسط لیلا

ارزش کاروتاثیر ان در رشد همجانبه زندگی

کسانی که کم معاشرتند، بعد از مدتی عقلشان تحلیل می رود!

یک نفر تجارت را رها کرده [بود]. حضرت احوالش را پرسیدند. گفتند ایشان عاقبت به خیر شده. فرمودند چه جوری عاقبت به خیر شده؟ گفتند که طلبهایش را وصول کرده، بدهی‌هایش را پرداخته، تسویه حساب با همه کرده، الآن دیگر رو به عبادت کرده است. حضرت فرمودند که: «بئس ما صنع». بسیار کار بدی کرده. [سپس فرمودند:] «علیَّ به». (بیاوریدش پیش من). او را آوردند. حضرت فرمودند: چه کار کردی؟ گفت: خدا عاقبتمان را به خیر کرده، حالا دیگر استخوان سبک می‌کنیم، دیگر از کسی طلب نداریم، به کسی بدهی نداریم و حالا فارغ البال به عبادت مشغولیم. حضرت فرمودند: بد کاری کردی. گفت : چرا؟ فرمودند: نمی‌دانستی که «أنّ عقل الرجل بالتجاره »؟ (عقل انسان با تجارت رشد می‌کند) و ارزش عبادت انسان به مقدار عقل اوست؟ دو تا مطلب [در اینجا هست]. عقل ضریب ارزش عمل است. راه رشدش را هم می‌فرمایند تجارت است. چرا تجارت را می‌فرمایند؟ [زیرا] تجارت، اصطکاکِ انسان به انسان است، [آنهم] نه اصطکاک یک انسان به یک انسان، [بلکه] اصطکاک یک انسان به هزار انسان. آدمی که تاجر است باید صد تا تاجری که رقیب هست از وسط دست اینها توپ را در بیاورد. اگر در بازیها 11 تا هستند، در اینجا 300-200 تا هستند. چه جوری بخرد از وسط اینها، چه جوری بفروشد، چه جوری مشتری جذب کند. پس مرتباً باید تدبیر کند. این حضور و فعالیت و رشد می‌دهد به عقل. زمینه رشد عقل اصطکاک دائم است. یعنی انسان به مجردی که تعطیل کند اصطکاک را، تحلیل می‌دهد عقل و فهمش را. کسانی که کم معاشرتند بعد از مدتی انسان احساس می‌کند عقلشان تحلیل رفته. هر چه که میزان معاشرت انسان کمتر می‌شود میزان حضور انسان در مسائل هم کمتر می‌شود. چرا؟ چون باید بیاید در میدان تا ورزیده شود. چگونه است که وقتی انسان ورزش می‌کند قوه می‌گیرد؟ یعنی اضطرار پیدا می‌کند به نیرو داشتن. وقتی نیرو خرج نکند نیرو کسب نمی‌کند. [باید] خرج کند تا بتواند کسب کند. پس عقلش را باید به کار بیندازد، خرج کند. [این] می‌شود ورزش عقل. پس تکلیف شرعی ورزش کردن و ورزیده کردن عقل است. یعنی عقلش را همیشه ورزیده نگه بدارد

 نظر دهید »

پاسخ به شبهات اعتقادی

11 آبان 1395 توسط لیلا

دانشمندان غربی با برهانی تحت عنوان «خدای حفره‌ها» مدعی شدند که با برهان نظم نمی‌توان خدا را به اثبات رساند. پاسخ چیست؟

در متن این سؤال آمده که آنها مدعی‌اند: بشر هزاران سال پیش علت بارش باران را نمی‌دانست و می‌گفت لابد «خدای باران» وجود دارد، اما ما اکنون علت بارش باران را می‌دانیم. نظم جهان نیز چنین است، چون علّتش را نمی‌دانم می‌گوییم لابد خدایی است و حال آن که ممکن است بعدها علتش را کشف کنیم. ما «حفره»های نادانی خود را با خدا پر می‌کنیم.


به طور کلی اذهان عمومی را با شعارهای جاهلانه فریب می‌دهند و نامش را هم علم می‌گذارند؛ لازم است نکات ذیل را با دقت مطالعه نمایید:
الف – دانشمند به کسی می‌گویند که دانشی دارد، به علمی پی برده است و نه به کسی که چون نمی‌داند، نظریه‌ای می‌دهد که هیچ پشتوانه علمی ندارد و سپس آن را دانش قلمداد می‌نماید. اگر قرار باشد که «نادانی»ها نیز دانش باشند، همگان دانشمند هستند.

«وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا» (النجم، 28)ترجمه: و ایشان را به این [کار] علمی نیست، جز گمان [نظریه همان گمان اولیه است] را پیروى نمى‏کنند و در واقع گمان در [وصول به] حقیقت هیچ سودى نمى‏رساند.

ب – چگونه است برهان عقلی نظم را برهان نمی‌دانند، بعد نام جهل و حفره‌های نادانی خود را «برهان» می‌گذارند؟! برهان، یعنی دلیل و حجت عقلی. مگر می‌شود به نادانی استناد کرد و نامش را نیز «برهان» گذاشت؟!
ج – نادانی بیشتر آنها این است که گمان دارند اگر قوانین علمی حاکم بر چیزی را کشف کردند، دال بر عدم وجود خداوند علیم و حکیم است. گویی فعل و خلق خدا غیر علمی بوده و اگر بنای علمی چیزی کشف شد، آن دلیلی بر رد و تکذیب خدا می‌شود؟! در حالی که عکس آن صادق است. خداوند متعال علیم و حکیم است و عالم خلقت تجلی اوست. لذا بشر را به مطالعه و تحقیق عقلی، علمی، تجربی و … امر نمود تا با کشف علم بیشتر، بیش از پیش به وجود «علیم» پی‌ببرد.

یک حکایت واقعی:
چنان می‌گویند که امروز کشف کردیم علت پیدایش و بارش باران چیست؟ که گویا با این کشف خود، ابر و باد و دما و بارش را خودشان خلق کرده‌اند! در حالی که کشف علم، یعنی پی بردن به آن چه که هست، و نه خلق آن. با کشف علمی چیزی به وجود نمی‌آید، بلکه چیزی که به وجود آمده و هست تا حدودی شناخته می‌شود.
حکایت: در ابتدای انقلاب گروهک‌های ملحد (به اصطلاح جوجه کمونیست‌ها) به روستاها سفر می‌کردند تا با همین بهانه‌ها در اعتقادات مردم نفوذ کرده و ایجاد اعوجاج کنند.
یکی از آنها وارد روستای کوچکی در منطقه شهر کُرد شد که حتی برای دسترسی به آب آشامیدنی باید ساعت‌ها پیاده می‌رفتند. از کدخدا خواست تا روستاییان را جمع کند. سپس از آنها آتشی، دیگ آبی و یک سینی خواست. آب را روی آتش گذاشت تا جوش آمد و سینی را بالای آن گرفت. آب بخار شد، به سینی رسید و قطرات آن چکید و گفت: به این می‌گویند باران. حال شما هی بگویید که خدا باران می‌فرستد – خدایی نیست! روستائیان متعجب مانده بودند، اما یکی از سالخوردگان آنها بلند و با همان لحجه‌ی ویژه‌ی آن روستا گفت: این سینی را تو در دستت نگه داشته‌ای، سپس [آسمان را نشان داد و ادامه داد]، آن سینی را چه کسی نگه داشته است؟! جوجه کمونیست درماند و از آن روستا فرار کرد.
د – دانشمندانی که به رغم پیشرفت‌های علمی خودشان اذعان دارند که ناشناخته‌هایشان (حتی در همین عالم طبیعت) به مراتب بیشتر از شناخته‌هایشان می‌باشد، چگونه با قاطعیت تمام، هم دانش خود و هم نادانی‌های خود را دلیل و برهان برای تکذیب وجود حق تعالی قلمداد می‌کنند؟! چه کسی می‌تواند ادعا کنند که ما «حفره‌های نادانی» بسیاری داریم و همین دلیل و برهان بر عدم وجود خداست؟! از کی تا به حال ندانستن یا نشناختن دلیل بر نبودن شده است؟!
حکمای اسلامی می‌گویند: «عدم الوجدان لا یدلّ علی عدم الوجود» - یعنی: نشناختن دلیلی بر وجود نداشتن نمی‌باشد.
ﻫ – به تعبیری، نه برهان نظم اثبات وجود خدا می‌نماید و نه برهان علیت و نه برهان حدوث و قدم و نه برهان حرکت و محرک و …، بلکه هر کدام به عرصه خود توجه داشته و غایت خود را اثبات می‌کنند. یعنی برهان نظم اثبات می‌کند که نظم بدون ناظم محال است و حتماً ناظمی دارد، برهان علیت اثبات می‌کند که همه چیز معلول است و علتی دارد و سلسله علل نمی‌تواند بی‌انتها باشد و حتماً به علت العلل یا علت غایی ختم می‌شود، برهان حرکت ثابت می‌کند که هیچ حرکتی بدون محرک نیست و باید ختم به محرکی گردد که خود دیگر متحرک نیست و نیاز به محرک ندارد، و گرنه دور تسلسل پیش می‌آید که باطل است و … .
نظم موجود در عالم اثبات می‌کند که عالم هستی حتماً ناظمی دارد و سپس چگونگی این نظم، ناظم را معرفی کرده و می‌شناسد و آن حفره‌های نادانی را پر می‌کند.
به عنوان مثال: دیدن یک ظرف غذا روی میز دال بر آن است که لابد ناظمی داشته و این مواد به خودی خود و مبتنی بر نظمی بی‌شعور با هم ترکیب نشده‌اند. و کسی با چشیدن یک غذای سالم و خوشمزه، نتیجه نمی‌گیرد که لابد ناظم آن مهندس مکانیک بوده است، بلکه نتیجه می‌گیرد که لابد ناظم از علم آشپزی برخوردار بوده است. یعنی نظم خود گواهی علم ناظم است.
کسی با دیدن این غذا نتیجه نمی‌گیرد که لابد ناظمش آن را برای بازی فوتبال درست کرده است، بلکه به حکمت تهیه آن که خوردن و فایده و لذت بردن است نیز پی‌می‌برد.
با دیدن این غذا معلوم می‌شود که ناظم آن فاقد چشم، دست و پا، حس بویایی و چشایی و سایر اعضا و اعصاب بدن نبوده است و … .
تردیدی نیست که، چه حفره‌هایی از جهل بشر با کشف علمی پر شود و چه هم چنان خالی بماند، وجود نظم در عالم قابل انکار نیست، پس وجود ناظم نیز قابل انکار می‌باشد.

*- اگر نظم هست، پس ناظم نیز هست، لذا نتیجه می‌گیریم که «او» هر چند نشناسیمش «هست» - «هو الحیّ».

*- اگر این نظم عالمانه و حکیمانه است، پس آن ناظم عین علم و حکمت است. «

 نظر دهید »

توصیه های عالمانه

10 آبان 1395 توسط لیلا

توصیه های ایت اله بهجت
راه دور شدن از ریا
از آیت الله العظمی بهجت سؤال شد که برای دوری از ریا چه باید کرد؟ فرمودند: با عقیده کامل اکثار حوقله: بسیار «لا حول و لا قوه الا بالله» بگویید.
حل مشکلات پیچیده با نماز جعفر طیار
از آیت الله العظمی بهجت سؤال شد که برای حل مشکلات پیچیده چه کنیم؟ فرمودند: مداومت بر نماز جعفر طیار داشته باشد؛ خداوند شما را موفق می کند.
رفع پستی های درون و بیرون

 نظر دهید »

توصیه بزرگان

10 آبان 1395 توسط لیلا

توصیه های ایت اله مرعشی نجفی
انس با جامعه کبیره:

سفارش می کنم به مداومت قرائت زیارت جامعه کبیره، اگرچه در هفته یک بار باشد.

غیبت، سمّ مهلک:

سفارش می کنم به دوری جستن از غیبت بندگان خدا به ویژه اهل علم، زیرا غیبت آنان چون خوردن مردار مسموم است.

دعای ویژه در قنوت:

سفارش می کنم به مداومت این دعای شریف در قنوت های نمازهای واجب و آن را من روایت می کنم از پدر علامه خود، آن دعا این است:

اللهم انی اسئلک بحق فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها، و السرّ المستودع فیها ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی ما انت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله.

پروردگارا؛ من تو را می خوانم به حق فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و رازی را که در آن ها امانت نهاده ای، این که: درود بفرستی بر محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم و این که آن چه تو اهل آنی با من عمل کنی و بجا آوری و نه بجا آوری آنچه من سزاوار آنم.

 نظر دهید »

ادامه سخنان اقا

09 آبان 1395 توسط لیلا

ادامه سخنان رهبری در دیدار با ریس جمهور واعضای دولت
اولاپیگیر برای تحقّق قطعی طرحها؛ ببینید، ما یک تصمیمی میگیریم، ابلاغ هم میکنیم، اصرار هم میکنیم، امّا اگر تا آخر خط نرویم و این آبی را که از چشمه جاری شده به مزرعه نرسانیم، کار تمام نیست؛ کارِ تمام آن وقتی است که همه‌ی این کارهایی را که ایشان و مجموعه‌ی همکار ایشان در دولت در مورد این کارهای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی انجام داده‌اند، یک‌یکِ این طرحها به نتیجه برسد؛ یعنی تعقیب کنند و قدم‌به‌قدم دنبال کنند این کارها را؛ این مسئله‌ی اوّل است که به نظر بنده خیلی مهم است و باید ان‌شاءالله انجام بگیرد.

دوّم اینکه فعّالیّتهای پُرحجمی در عرصه‌ی اقتصاد، در کشور وجود دارد، چه بخش خصوصی، چه دولتی؛ کشور فعّالیّتهای عظیمی دارد و سرشار و مملوّ از فعّالیّتهای اقتصادی است. [مسئولین] تمام تلاش خودشان را بگذارند که این فعّالیّتها را همسو کنند با همین سیاست‌ها و اگر یک فعّالیّتی وجود دارد که با این سیاست‌ها همسو نیست، جلویش را بگیرند؛ یعنی واقعاً این، یکی از کارهای اساسی است. در عرصه‌ی واقعی اقتصاد -آن اقتصاد واقعی- خیلی کار دارد انجام میگیرد، خب، بعضی‌ از آنها منطبق با این سیاست‌ها است، بعضی از آنها نیست؛ آنهایی که هست ترویج بشود، آنهایی که نیست جلوگیری بشود یا لااقل کمک نشود؛ لااقل این است که کمک نشود. من در یکی دو مورد از این چیزهایی که مطرح بود، پیغام دادم به‌وسیله‌ی جناب آقای حجازی که سؤال بشود که این مورد و این کارِ بخصوص، جایگاهش در مجموعه‌ی سیاست‌های اقتصاد مقاومتی چیست؟ این باید قابل توضیح باشد؛ یعنی هرکدام از این کارهایی که انجام میگیرد، در مجموعه‌ی سیاست‌هایی که ایشان و مجموعه‌ی دولت تنظیم کرده‌اند بایست جا داشته باشد.

نکته‌ی سوّم؛ همه‌ی ظرفیّتهای کشور پای کار آورده بشود. البتّه خوشبختانه اشاره کردند؛ اخیراً با آقای حجّتی[4] هم دیدار داشتیم، آقای نعمت‌زاده[5] هم که خب بیاناتشان در مطبوعات و مانند آن پخش میشود و آدم می‌شنود -خب امروز از اینها استفاده نکردیم که مطلبی بگویند- بخصوص در خصوصِ صنعت و کشاورزی، واقعاً کارهای زیادی وجود دارد که اینها بایستی بیاید پای کار، یعنی ظرفیّتها فوق‌العاده است. حالا من در مورد کشاورزی و در زمینه‌ی جنگل، یک حرفی هست که بعداً به خود آقای حجّتی عرض خواهم کرد؛ ان‌شاءالله خصوصی به ایشان خواهم گفت.

نکته‌ی چهارم، گفتمان‌سازی است؛ ببینید در صحبتهای آقای دکتر ستّاری، بر مسئله‌ی علم و اقتصاد دانش‌بنیان و شرکتهای دانش‌بنیان و مانند اینها تکیه شد و تأکید شد -بعضی دوستانِ دیگر هم اشاره کردند- این ناشی از یک گفتمان ده دوازده ساله است. یعنی وقتی که بحث شکستن خطوط مقدّم علمی و نهضت نرم‌افزاری و تولید علم مطرح میشود، دنبال میشود، گفته میشود در دانشگاه‌ها و تبدیل به گفتمان میشود، نتیجه این میشود که بنده گاهی اوقات که اینجا می‌نشینم و مثلاً مجموعه‌ی دانشگاهی -چه دانشجو، چه استاد- می‌آیند، میبینم همان حرفهایی را که ما مثلاً گفتیم، اینها دارند همان حرفها را به عنوان مطالبه بیان میکنند؛ این می‌شود گفتمان، این گفتمان است، این خوب است؛ وقتی این‌جور شد، آن‌وقت این پیشرفتهای علمی پیش می‌آید. ما امروز در مسائل فضایی، در مسائل هسته‌ای، در نانو، در فنّاوری زیستی و دیگر موارد گوناگون، پیشرفتهای زیادی داریم، پیشرفتهای مهمّی داریم؛ این پیشرفتها ناشی از همین گفتمان‌سازی است. وقتی گفتمان‌سازی شد، آن‌وقت همه به این فکر خواهند افتاد، یعنی در همه یک انگیزه‌ای به وجود می‌آید؛ کأنّه یک جادّه‌ی وسیع و یک بزرگ‌راهی به وجود می‌آید که همه میل میکنند از این بزرگراه حرکت کنند؛ بنابراین گفتمان‌سازی خیلی مهم است. البتّه با تکرار کلمه‌ی «اقتصاد مقاومتی» گفتمان‌سازی نمیشود، نباید کاری کرد که این کلمه حرف را همین‌طور این قدر تکرار کنیم که از دهن بیفتد؛ نه، بلکه با تبیین و با توضیح و مانند اینها بیان بشود.

و نکته‌ی بعدی -این را من به آقای جهانگیری عرض میکنم- این است که در اقتصاد مقاومتی آن چیزی که مورد انتظار است، یک کار جهشی است. ببینید، دستگاه و دولت، خب یک کارهای متعارفی دارد، کارهای معمولی‌ای دارد در زمینه‌های اقتصاد -در همه‌ی بخشهای مختلف این وزارتخانه‌های چندین‌گانه‌ی اقتصادی- که دارد انجام میگیرد؛ این کارها که خب باید انجام بگیرد؛ [امّا] از جمله‌ی چیزهایی که در اقتصاد مقاومتی مورد نظر است، یک کار فوق‌العاده است، یک کار جهشی است. مثلاً فرض بفرمایید -من اینجا یادداشت کرده‌ام- اینکه آقای رئیس جمهور گفتند «راه‌اندازی هفت هزار واحد صنعتی»، این کار، خوب [است]؛ این از آن قبیل است، این کار را دنبال کنید؛ ایشان گفتند هفت هزار واحد صنعتی را ما راه می‌اندازیم، خیلی خب، این خوب است، یعنی این فراتر از کار معمولی و متعارف دستگاه‌های ما است. این‌جور چیزهایی را که جنبه‌های جهشی دارد، پیشرفتهای فراتر از عادی دارد، اینها را دنبال بکنید، اینها خیلی خوب است؛ این هم نکته‌ی بعدی، [یعنی] به کارهای روزمرَّه‌ِی معمولی دستگاه‌های اقتصادی قانع نشوید که این [کارها] را از اینها بخواهید.

 نظر دهید »

اهمیت نماز صبح

09 آبان 1395 توسط لیلا

اهمیت نماز صبححجت الاسلام حسن هرمز از کارشناسان مرکز تخصصی نماز درباره اهمیت نماز صبح این طور می نویسد:
در واقع نماز صبح، پیروزی نفس رحمانی بر هوی و هوس شیطانی است. زمانی که شیطان در تلاش است تا مانع بیدار شدن انسان مؤمن، برای اقامه نماز شده و همواره او را دعوت می کند تا در خواب ناز بماند، ازاین رو نماز صبح شرایط سخت تری برای مبارزه با شیطان داشته و پیروزی در این میدان، لذت و حلاوت بی شماری دارد و در نتیجه ثواب اخروی و سودمندی بیشتری

 نظر دهید »

فلسفه نماز برمیت

09 آبان 1395 توسط لیلا

لطفاً فلسفه خواندن نماز میت را شرح دهید، با استدلال از قرآن کریم و روایات.

همان‌گونه احترام به مسلمان زنده واجب است، لازم است مرده او نیز مورد تکریم و احترام قرار گیرد؛ لذا در شرع اسلام احکامی؛ مانند غسل، کفن و دفن و خواندن نماز بر بدن او واجب شده است.
در ارتباط با فلسفه نماز میت، امام رضا(ع) می‌فرماید: «اگر کسی بپرسد؛ چرا مأموریم که بر مردگان خود نماز بخوانیم، گفته می‌‏شود؛ براى این‌که به درگاه خدا شفیع میت شویم و آمرزش او را از خداوند بخواهیم؛ زیرا که هیچ وقتى از اوقات، میت محتاج‌‏تر از لحظه پس از مرگ نیست که شفاعت شود و از براى او طلب مغفرت و آمرزش کنند

 نظر دهید »

شبهات اعتقادی

09 آبان 1395 توسط لیلا

مباحث اعتقادی
چرا باید هر چیزی که از خدا می‌خواهیم، همراه با اشک و ناراحتی و غصه باشه؟


در این رابطه یک حقایقی وجود دارد و یک شائبه‌ها و حتی خرافه‌هایی که به هزاران دلیل، آنها شایع‌تر از آن حقایق امر می‌باشند. چرا که نوع انسان سطحی‌نگر و عجول است، لذا گویندگان نیز بیشتر از ظاهر کار گفته‌اند و پایان کار. همین امر سبب شده که زمینه برای شائبه‌ها و خرافه‌ها نیز مساعد شود، و البته از ضدتبلیغ گسترده و هدفمند نیز نباید غفلت نمود

 نظر دهید »

توصیه های بزرگان

08 آبان 1395 توسط لیلا

معجزات توسل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)از نگاه ایت اله بهجت

محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است

 نظر دهید »

درس ولایت مداری از سخصیتهای عاشورا

08 آبان 1395 توسط لیلا

مسلم بن اوسجعیکی ازشخصیتهای عاشوراست،مسلم بن عقیل به ایشان مسولیت میدهد،ام اتمام سفارش ایشان به مسلم این است که امامت را رها نکنید،ایا ما هم یشت ولی امر م سلمین جهان هستیم؟؟؟؟؟؟؟ 

 نظر دهید »

سخنان رهبری

08 آبان 1395 توسط لیلا

سخنان رهبری در دیدار با ریس جمهور واعضای دولت
اداره‌ی کشور کار سختی است، اینکه کارهای مثبتی وجود دارد، معنایش این نیست که کمبود نیست، مشکلات نیست، ضعفِ کاری در بخشهای مختلف نیست؛ چرا هست لکن اداره‌ی کشور کار آسانی نیست. بنده یادم هست که گاهی بعضی‌ها می‌آمدند خدمت امام و شکایت میکردند از بخشهای مختلف و مانند اینها؛ امام یک جمله میگفتند آقا اداره‌ی کشور کار سختی است؛ به [گفتن] همین یک جمله ایشان اکتفا میکردند؛ واقعاً هم همین‌جور است. بنده خب رئیس جمهور بودم، میدانم، حالا هم در دوره‌ی دولتهای مختلف در جریان کارها هستم، واقعاً سخت است. این تنوع، این گسترش، این انتظارات به‌جا و گاهی هم -بعضاً ممکن است- نابه‌جا در سرتاسر کشور، خرابی‌ها و چیزهایی که از زمان طاغوت و در طول زمان در کشور متراکم شده، اینها طبعاً مشکل میکند کار را؛ ضعفهایی هست -حالا من به آنچه به نظرم میرسد که باید اقدام بشود اشاره خواهم کرد، نکاتی را عرض خواهم کرد در چند سرفصل- لکن کارهایی که دارد انجام میگیرد کارهای مغتنمی است.

خب، ایّام هم بسرعت میگذرد؛ [دیدار] امسال، ظاهراً دیدار چهارم ما است با شما. دیدار اوّل، مثل همین دیروز بود؛ گذر ایّام این‌جوری است، گذر عمر این‌جوری است، با شتاب میگذرد؛ از این ساعتها و از این روزها، حدّاکثر استفاده را باید کرد. بنده در سال اوّلِ همه‌ی دولتها -از جمله دولت جناب آقای روحانی- همین نکته را گفته‌ام که تا چشم به هم بزنید، این مدّت تمام میشود؛ امّا درعین‌حال، چهار سال زمان کوتاهی نیست. خب، مثلاً فرض کنید ما در تاریخ یک امیرکبیری داریم با آن چهره‌ی درخشان که قریب سه سال ایشان سر کار بوده. بنابراین سه سال و مانند اینها هم خودش یک زمانی است؛ چهار سال زمان کمی نیست. این یک سالی هم که باقی مانده همین‌جور است؛ این یک سالی که از عمر این دولت باقی مانده، این یک سال هم یک سال است و برای هر روزش واقعاً میشود کار کرد و فکر کرد. من خواهشم این است که از این فرصتها استفاده بشود و تا آخرین روز دولت، آقایان کار کنند؛ یعنی این‌جوری فکر نکنید که حالا مثلاً فرض کنید این دولت تمام میشود، آیا فردا من مسئول این کار هستم یا نیستم، اصلاً این فکرها نباید باشد، باید تا آن لحظه‌ی آخر، بایستی تا آن ساعت آخر و روز آخر تلاش کرد و کار کرد.

درگیر حواشی هم نشوید؛ چون این ماه‌هایی که در پیش داریم، ماه‌هایی است که بتدریج با چالشهای انتخاباتی همراه میشود؛ یعنی همین‌طور تبلیغات انتخاباتی، حرفهای انتخاباتی، مسائل سیاسی [پیش می‌آید]؛ مخالفین یک چیز میگویند، موافقین یک چیز میگویند؛ اینها نباید شما را مشغول کند، یعنی اصلاً توجّه به این مسائل نکنید، کار خودتان را بکنید. بهترین تبلیغ برای دولتی که در رأس کار است، عمل او است. یعنی شما اگر چنانچه هزاران کلمه در تبلیغ حرف بزنید، امّا یک کار خوب [هم] ارائه بدهید، این یک کارِ خوب بیش از آن هزاران کلمه حرف تأثیر میگذارد در مردم. یعنی [اگر] مردم ببینند، حس کنند، لمس کنند کار را، این بهترین تبلیغ برای دولت است؛ به فکر این نباشید که در مسائل [درگیر حواشی شوید].

خب، خود این هفته‌ی دولت، فرصت مغتنمی است؛ هم برای نخبگانی که بیرون از دولتند، هم برای اشخاصی که داخل دولتند؛ برای اینکه ارزیابی کنند، یعنی خودآزمایی کردن و ارزیابی کردن کار خود؛ بَلِ الاِنسانُ عَلى نَفسِهِ بَصیرَة؛ [2] همه‌ی رؤسای دستگاه‌ها، خودشان بهتر از دیگران میتوانند کار خودشان را ارزیابی کنند. ما گاهی ممکن است در مورد آنچه انجام داده‌ایم، در مقام بیان -خب بیان است دیگر- یک چیزی را ادّعا کنیم، [امّا] مراجعه که میکنیم، می‌بینیم خودمان خیلی به آن قانع نیستیم؛ یعنی این ارزیابی به نظر من خیلی مهم است. نخبگانِ بیرون هم همین‌جور؛ نخبگانِ بیرون هم نگاه میکنند به کارهای دولت؛ انتقاد کردن ضرری ندارد، ایرادی ندارد، منتها انتقادِ منصفانه باید باشد. انتقاد، به معنای ارائه‌ی نقاط مشکل و راه حلّ آن نقاط و گشودن آن گره‌ها [است]، انتقادِ درست این است که به نظر من [اگر] باشد، خیلی خوب است.

من تأکید میکنم و تجدید میکنم این حرف را که برای مردم و نخبگان توضیح بدهید کارهایی را که انجام گرفته؛ بدون اغراق و مبالغه؛ یعنی همان چیزی را که واقعاً خودتان مُقتنع[3] هستید به آن، این را برای مردم بیان کنید؛ این لحن صادقانه و لحن حاکی از واقع‌نگری و واقع‌گرایی، مردم را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بلاشک این‌جوری است.

چند سرفصل را من یادداشت کرده‌ام که عرض بکنم که البتّه در خلال فرمایشات آقایان مطالبی هم راجع به اینها بود.

سرفصل اوّل مربوط به مسائل اقتصاد است؛ همچنان‌که اشاره کردند. به نظر ما، امروز مسئله‌ی اوّل کشور، مسئله‌ی اقتصاد و مسائل اقتصادی و مشکلات و گره‌های اقتصادی است که اینها بایستی حل بشود. یک گزارش خوبی را آقای دکتر جهانگیری دادند از ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی؛ خب حالا اینکه ایشان میگویند «من اختیاراتم افزایش پیدا نکرده»، این واقعاً خبر خوبی برای من نیست، ما توقّعمان این است که ایشان به معنای واقعی کلمه فرماندهی کنند؛ خب، آقای رئیس جمهور هم به ایشان حقیقتاً اعتماد دارند، ما هم که ایشان را قبول داریم و بنابراین خوب است که همین‌طور بتوانند واقعاً به معنای واقعی کلمه فرماندهی کنند؛ چون در زمینه‌ی همین کارهایی که انجام گرفته نکاتی هست که عرض خواهم کرد. این گزارش را من نگاه کردم؛ گزارش، گزارش خوبی است؛ حدود دویست پروژه و بسته‌ها و برنامه‌های حمایت از تولید، واگذاری 2500 طرح نیمه‌تمام به بخش خصوصی، اینها چیزهایی است که در این گزارش آمده و مهم است؛ اینها کارهایی است که کارِ عرضه‌کردنی است؛ لکن چند نکته وجود دارد:

 نظر دهید »

توصیههای بزرگا ن

07 آبان 1395 توسط لیلا

توصیه های بزر گان
در تعبدات ، کوه کندن از ما نخواسته اند، سخت ترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت، تغییر وقت خواب است نه اصل بی خوابی، بلکه نیم ساعت زودتر بخواب، تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی! [همان: 2/1

 نظر دهید »

توصیه های ایت اله بهجت

07 آبان 1395 توسط لیلا

توصیه های ایت اله بهجت

خوردن غذای شبهه ناک و نیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد، هر چند جایز است؛ ولی انسان را مریض و از عبادات محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. [همان: 2/246]

 نظر دهید »

الگو گیری از شخصیتهای عاشورا

07 آبان 1395 توسط لیلا

الگوگیری از شخصیت های عاشورا
عبد الهبن یقتل از کسانی بودکه جوابنامه مسلم راداد سپاهیان ابن زیاد ااورا کتک زدن واورابه دار زدنوگفتند به امام حسینتوهین کنیداین شخص رفت بالای دار واز فرصت استفاده کرد وگفت مردمامام حسین در کربلاست برید اورا کمک کن ید او را از دار الاماره پاییین انداختند

 نظر دهید »

توجه به کتاب هدایت

06 آبان 1395 توسط لیلا

توجهه به کتاب هدایت

 نظر دهید »

سخنان رهبری به ریس جمهور سابق

06 آبان 1395 توسط لیلا

پس از 8 سال سکوت رهبری درباره احمدی نژاد شکست/ نقد رهبری هشداری به احمدی نژاد بود/ طرفداران احمدی نژاد که به حمایت های رهبری استناد می کردند…
التزام به ولایت فقیه به این معنی نیست که همه نظرات ما مطابق نظرات رهبری باشد بلکه باید در عمل التزام داشته باشیم…خود رهبری فرمودند مرز التزام به ولایت فقیه احکام حکومتی است.طبیعی است که نظر من همان است که قبلا از بیانات رهبری داشتم. من معتقدم که استیضاح وزیر کار..
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : نماینده تهران در مجلس با اشاره به بیانات رهبری در خصوص جلسه استیضاح وزیر کار در مجلس گفت: نقد رهبری هشداری به آقای احمدی نژاد بود که رفتار خود را تا زمان انتخابات با مصالح کشور تنظیم کند و برای پیروزی کاندیدای مورد نظرش پروژه سیاسی اجرا نکند.

به گزارش سرویس سیاسی انتخاب؛ علی مطهری درخصوص بیانات رهبری مبنی بر اینکه استیضاح کار غلطی بود،به مهر گفت: التزام به ولایت فقیه به این معنی نیست که همه نظرات ما مطابق نظرات رهبری باشد بلکه باید در عمل التزام داشته باشیم.

وی گفت: خود رهبری فرمودند مرز التزام به ولایت فقیه احکام حکومتی است.طبیعی است که نظر من همان است که قبلا از بیانات رهبری داشتم. من معتقدم که استیضاح وزیر کار برای دفاع از قانون مداری و مبارزه با قانون ستیزی بود و ارتباط مستقیمی با شخص وزیر داشت و کار درستی بود ولی اگر این نظر رهبری قبل از استیضاح بیان می شد ما استیضاح را منتفی می کردیم چون در عمل تابع حکم ایشان هستیم حتی اگر قانع نشده باشیم.

مطهری درخصوص آثار انتقاد رهبر انقلاب از رئیس جمهور و سخنان وی گفت:این که بعد از نزدیک به ۸ سال به خاطر ملاحظاتی که وجود داشت اولین نقد جدی رهبر انقلاب به آقای احمدی نژاد صورت گرفته، قابل توجه است.

وی افزود: برخی این سئوال را مطرح می کردند که چرا رهبری در مقابل هنجارشکنی های رئیس جمهور سکوت پیشه کرده و این سکوت تا کی ادامه خواهد یافت، امروز این سکوت شکست و طرفداران آقای احمدی نژاد که به حمایت های مکرر رهبری استناد می کردند باید در قضاوت و رفتار خود تجدید نظر کنند.

مطهری اضافه کرد: این نقد، هشداری به خود آقای احمدی نژاد هم بود که رفتار خود را تا زمان انتخابات با مصالح کشور تنظیم کند و برای پیروزی کاندیدای مورد نظرش پروژه سیاسی اجرا نکند و آبروی رقبا را حفظ کند، در غیر این صورت نهادهای قانونی مثل مجلس و رهبری عکس العمل مناسب نشان خواهند داد.

 نظر دهید »

شهادت امام

06 آبان 1395 توسط لیلا
  • اهل  زمین واسمان امشب حزین اند           انگار که پاره ای از نور واماند

       اهل زمیندر حزن واندوه اند اما            زمینبا اغوش باز ماه را  پذیرفت      

  دانی  چرا  عالم در پوست ش نگنجد           چون در درون خود  چهل چراغی دارد                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                که از برق نگاهش زمین از هر چهل چراغی بی نصیب است                                                                                                                                                                                 

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مراقبه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • برای انسان های
  • بصیرت
  • معرفت به اقا
  • تفکر
  • شهادت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس